بنا به ادعای فرقه آیا پرواز رجوی به عراق تاریخ ساز بود؟ باید گفت رجوی تاریخ را بر خلاف ایده ها و نظرات و پیش بینی های خودش رقم زد . رجوی قبل از حرکت به سوی عراق گفت می روم تا آتش ها در کوهستانها بر افروزم !! حالا نیم نگاهی بر گردیم به عقب ، می بینیم وقتی رجوی قدم نحس خود را به عراق گذاشت شرایط سیاسی و نظامی همه جانبه بر علیه او تمام شد ، رجوی به اصطلاح با تشکیل ارتش آزادی بخش در کنار ارتش صدام قرار گرفت و تغییراتی را در سازمان نظامی اش ایجاد نمود .
در واقع به ارتش پنجم عراق تبدیل شد. قرار این بود مستقل باشد نه وابسته و روی پای خود بایستد اما شده بود پادوئی برای صدام! ناگفته نماند در یک مقطعی عملیاتهای موفقی هم داشت مثل آفتاب و چلچراغ البته با پشتیبانی ارتش صدام ، اما نتیجه را بنگرید . شعار امروز مهران فردا تهران چی شد ؟ با بن بست روبرو شد وقتی ایران قطعنامه 598 را قبول کرد درب ارتش تازه تاسیس رجوی تخته شد. بن بستی که در نهایت امروز مهران فردا تهران را به فردای آلبانی متصل کرد .
در پهنه سیاسی در فاصله سال 65 تا سر فصل پذیرش قطعنامه 598 تحولات زیادی در جبهه رجوی رقم خورد. در عرصه داخلی پی در پی متحمل شکست شدند در شورای باسمه ای به دلیل هژمونی طلبی رجوی بخشی از نیروهای تاثیرگذار از جمله حزب دمکرات کردستان جدا می شوند. اهمیت این جدائی این بود که منطقه کردستان را از دست می دهند مجاهدین مجبور می شوند از نظر تاکتیکی از جنگ چریک شهری به تاکتیک منطقه ای روی بیاورند .
در درون سازمان و شورا بخشی اعتقاد داشتند با اتخاذ تاکتیک منطقه ای نمی توان حکومت ایران را سرنگون نمود اما رجوی با سماجت اصرار ورزید کماکان با همین تاکتیک منطقه ای ادامه دهند. همین امر باعث شد در شورا ریزش ها بالا بگیرد بخشی از جریانهای چپ شورای دست ساز رجوی هم در آن مقطع از شورا جدا شدند .
از روزی که رجوی با طارق عزیز ملاقات کرد شکست جنگ مسلحانه در داخل و ریزش اعضای شورا در واقع از همان نقطه استارت خورد و هر چه جلوتر آمدیم شدت پیدا کرد ، سفر رجوی به عراق محصول استراتژی شکست خورده ای بود که فکر می کرد می تواند با کمک ارتش عراق در کوتاهترین زمان ممکن به قدرت سیاسی برسد و بر اساس اطلاعات کاذب و تحلیل های غیر واقع بینانه در عمل شاهد بودیم به جائی نرسید و مفتضح شد . رجوی برای این که خودش را به عنوان رهبری جنبش تثبیت کند به قمار بزرگی دست زد. در شورا کسانی که با وی زاویه داشتند را از صحنه بدر برد و در درون سازمان هم به اسم انقلاب ایدئولوژیک رقیب ها را سلب مسئولیت نموده و سپس از دور خارج کرد و برای رسیدن به هدفش به هر امکانی دست زد تا بتواند خودش را تثبیت کند اما این مسیر بر خلاف ادعاهای کاذب رجوی جز سرابی بیش نبود .
بعد از پذیرش قطعنامه رجوی در بن بست مطلق قرار گرفت استراتژی جنگ آزادیبخش زیر سئوال رفت به همین دلیل با عجله تمام به عملیات دروغ جاویدان مبادرت ورزید . نتیجه با شکست روبرو شد به طوری که به قول وی نیروهایش تا ماهها با کمر خمیده راه می رفتند. در حقیقت کمر رجوی بود که شکست ، در آن وانفسا ریزش ها بالا گرفت رجوی مجبور شد درب های قرارگاهها را ببندد و خروج ممنوع اعلام کند. حتی افرادی که از خارج آمده بودند و تابعیت کشورهای اروپائی و آمریکائی را هم داشتند حق نداشتند از سازمان جدا شوند !! خلاصه افتضاح در درون سازمان بالا گرفت. رجوی آمده بود مونیسم را در تشکیلات بر قرار کند اما در نهایت با شکست روبرو شد .
گلی
سلام به نظر من اینها همان موقع هم اشتباه میکردند که میگفتند امروز مهران فردا تهران اصل شعار در واقع این بوده امروز مهرانا فردا تیرانا که الان هم به اون هدفشون یعنی تیرانا در البانی رسیده اند .اللهم فک کل اسیر