روز دوشنبه 21/5/99 مصادف بود با اولین سالگرد فوت آقای حاج “موسی علیزاده” پدر آقای “بخشعلی علیزاده” که سابقا در فرقه رجوی ضد بشر گرفتار بود و بعد از اقداماتی که پدرش آقای حاج موسی علیزاده انجام داد از فرقه رجوی جدا شده و بعد از نزدیک به سه دهه اسارت در اردوگاه های مرگ رجوی، به وطن بازگشت و در آغوش پدرِ دردمندش جای گرفت و او را به آغوش کشید. بدین ترتیب بود که یک آرزوی دیرینه به تحقق پیوست و پدری چشم انتظار توانست عزیز دلش را به آغوش گرفته و صورت او را غرق بوسه نماید .
حاج موسی علیزاده از ابتدایی که متوجه شد فرزندش در کجا گرفتار و محبوس است دیگر آرام و قرار نداشت و بی وقفه و بدون ذره ای تعلل در پی رهایی فرزنداش از دستان ناپاک عناصر رجوی که در عراق بود جنگید، آنقدر در این خواسته خودش مصمم بود که کسی نتوانست او را از این مسیر برحذر داشته و منصرف نماید .
او بهمراه جمع دیگری از خانواده هایی که برای رهایی عزیزانشان در خاک عراق گام نهاده بودند همراه شده و با آنان همصدا گشت تا به آرزوی دیرینه خود برسد.
باید به جرات گفت که جناب آقای حاج موسی علیزاده مصداق بارز همین ضرب المثل قدیم ایرانی است که می گوید: “خواستن توانستن است”.
ایشان در تلاشی حداکثری و البته با تنی رنجور از درد سالیان دوری فرزند، پشت درهای اشرف به انتظار نشست و با سخنرانی های کوبنده و البته تاثیر گذار خودش اهالی قلعه اشرف را آگاهی بخشید، بویژه فرزند خودش که بعد از شنیدن صدای پدر به خود آمد و انتخابی دیگر را آغاز نمود.
حاصل همه این زحمات و پیگیریها و تلاش های قهرمانانه همان بود که انتظار میرفت، یعنی رهایی آقای “بخشعلی علیزاده” از چنگال خونین و تروریستی رجوی.
سرانجام در بیست و یکم مرداد ماه سال نود و هشت حاج موسی علیزاده چهره بر خاک کشید و با روحی آکنده از عشق به خاک و میهن در دل خاک آرام گرفت .
روحش قرین رحمت ابدی باد !