مقاومت مردمی عراق در ضربه 10شهریور 1392 بعنوان آخرین فشار برای اخراج کامل فرقه رجوی از اشرف، پیام آور مردمان به تنگ آمده از حضور غاصبانه ی رجوی در اراضیشان بود. مردمی که در طی سالهای حکومت صدام دیکتاتور نتوانسته بودند حق خود را از این فرقه ی دجال بگیرند با سقوط صدام و حمایت حاکمیت جدید عراق، پس از بارها نامه نگاری های متعدد با مقامات دولتی و حقوقی این کشور و بارها صدور اخطاریه برای تخلیه اراضی غصب شده توسط رجوی هم نتوانستند این غاصب دجال را مجبور به تخلیه کنند و لذا مقاومت مردمی که اتفاقاً کینه سرکوب انتفاضه شعبانیه توسط رجوی را داشتند، تخلیه اشرف را که بزرگترین تکیه گاه و نقطه عطف مسعود رجوی بود را رقم زد.
رجوی که اراضی اشرف را در دوران صدام دیکتاتور غصب کرده بود و اشرف را نقطه امن خود و اعضای نگون بختش تصور می کرد، حفظ آن را اوجب واجبات می دانست و لذا با تمام قوا پای نگه داشتن آن ایستاد و به قول خودش که گفته بود کوه اگر بجنبد، اشرف ز جا نجنبد به هیچ وجه حاضر به تخلیه آن نمی شد.
او حتی با وجود درنظر گرفته شدن کمپ لیبرتی برای اسکان موقت اعضایش تا پیداشدن محلی برای انتقال آنها پس از اخراج کامل از عراق هم حاضر نشد اشرف را بطور کامل تخلیه کند و به بهانه نگهداری از اموالش تعدادی از اعضای نسبتاً رده بالای خود را در آنجا باقی گذاشت.
درکنار همه اخطارهایی که برای تخلیه اشرف به رجوی ابلاغ شده بود، بیش از 2هفته قبل 10شهریور، آب و برق اشرف بدستور قانونی دولت عراق و برای فشار بابت تخلیه آن مکان قطع شده بود تا شاید اینگونه بتوانند این مهمان ناخوانده را از اراضیشان بیرون کنند اما باز هم رجوی اقدامی نکرد.
وقاحت بی حد رجوی در تصاحب اراضی عراق سبب اقدام خودمحتار مقاومت مردمی بر علیه او شد و ضربه مهلک 10شهریور اتفاق افتاد و ده ها نفر از بقایای این فرقه کشته شدند تا درس عبرتی برای رجوی باشد که دیگر خود را با قدرت مردمی گلاویز نکند و با فضاحت تمام فقط جان ناچیزش را در ببرد.