قلم بدستان فرقه ی رجوی در برابر انتقادهای اصولی کسانی که مدعی اند که از ماه های اولیه ی بعد از انقلاب 1357ایران ، این جریان بجای تداوم آرمان گرایی بنیانگذاران اولیه اش اندک اندک رو به ماکیاولیزم آورده و مسئله بدین غایت رسید که مشاهده میشود ، سعی دارند که ثابت کنند که بقایای سازمان مجاهدین خلق که هیچ وجه مشترکی با گذشته ی سازمان ندارند ، آرمان گرا بوده و انتخاب هایشان- که این انتخاب بدست مسعود بوالهوس ومتوهم صورت میگرفت- آگاهانه بوده است؟؟!!
از زبان قلم بدستان خودش که عمدتا نقل قول ازمریم رجوی است، بشنویم :
“بازماندگاه شاه و حسرت به دلان روزگار حاکمیت تاج و نیز نعلینبوسان شیخ و ارتزاقکنندگان تاریکاندیش آن، مجاهدین را به این متهم میکنند که چرا آرمان دارند و دارای یک تئوری انقلابی هستند… اگر علاقهٔ آنها به مبارزه موسمی و از روی شکمسیری و برای تفنن بود، اگر در میانهٔ مبارزه بهدنبال زندگی، تعلقات و همسر و فرزند میرفتند، کسی به آنها خرده نمیگرفت “.
تهمت نزنید ، کسی شما مجاهدین فعلی را به آرمانگرایی متهم نمیکند وبرعکس دلسوزان وطن بشما میگویند که چرا بجای حفظ آرمان های بنیانگذاران اصلی خود- که البته راه غلطی را برای تحقق این آرمان های خوب انتخاب کرده بودند- روبه ماکیاول آورده ودرحق آنها جفا کردید ؟
البته نداشتن همسر وفرزند ویک زندگی شرافتمندانه توام با آزادی های فردی واجتماعی ( حق انتخاب کردن وشدن) ، هیچ کمکی به امر مبارزه نمیکند که اگر میکرد، مسعود رجوی شخصا آنرا میپذیرفت که نه تنها نپذیرفت، بلکه با تصاحب قهری ده ها ویا شاید صدها زن نشان داد که او این نداشتن ها را برای دیگران میخواهد وخود میخواهد همه چیز را داشته باشد.
آیا مسعود ومریم بودند که دراین عرصه اشتباه کردند ویا تمام اعضای سازمان بودند که مجبور به این انتخاب شدند؟
دوباره :
” مروری کوتاه بر تاریخچهٔ سازمانهای انقلابی ایران در زمان شاه، ما را به این نکته رهنمون میشود که عمل انقلابی بدون تئوری انقلابی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد. جملهٔ معروف لنین در «چه باید کرد؟» تذکر این مضمون است: «بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی نمیتواند وجود داشته باشد “.
همانکه شخص وجمعیتی معتقد به برچیدن سلطنت و ایجاد یک جامعه ی عادلانه ودموکرات بوده، تئوری انقلابی را میدانستند و با ترویج این افکار وبرنامه ها ، عمل انقلابی میکردند.
اگر عمل انقلابی صرفا با برداشتن اسلحه ودرگیر شدن درجنگی هزاران بار ناعادلانه است، اقلا تجربه ی ایران نشان داد که تصور بنیانگذاران شما از عمل انقلابی اشتباه بوده است.
ضمنا، شما با به خاک افتادن در زیر پای متولیان امپریالیزم و سلطه ، با لنین چکار دارید که هرچه بود ، این کاره که شما هستید، نبود؟!
بازهم :
” در تاریخچهٔ سازمان چریکهای فدایی خلق نیز مسعود احمدزاده، امیر پرویز پویان، عباس مفتاحی با فهم این نیاز طی ۴سال کار طاقتفرسا موفق به تدوین تئوری و استراتژی انقلابی شدند. آنها بهعنوان «گروه احمدزاده» با تدوین کتابهای «مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک» و «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» توانستند راه نیروهای چپ را در ایران هموار سازند. بنبستشکنی این دو سازمان انقلابی و پیشتاز توانست راه انقلاب را در ایران بگشاید و تودههای میلیونی را به میدان مبارزه بیاورد. بدون این زیرساختها، سرنگونی نظام سلطنتی هرگز ممکن نبود “.
هندوانه زیر بغل فدائیان تکه تکه شده ندهید و بدانید که اقلیتی ازاینها به نظریات احمد زاده و… پایبند ماندند واکثریت شان بعد از تحمل هزینه های گزاف ، برنادرستی این تاکتیک مبارزاتی درایران تاکید کرده وسرانجام کار اغلب ، به کج راهه های سوسیال دموکراسی اروپایی که بر سر هربزنگاه حساس تاریخی به آلت یا دنباله رو امپریالیزم تبدیل شده وبه زحمتکشان کشورهای خود خیانت کردند ، کشیده شد.
ضمنا ، انقلاب ایران ازطریق مبارزات چریکی به پیروزی نرسید وهمین امریکی از علل خیانت های شما وبریدگی فدائیان خلق بود.
با این حال کسی منکر فداکاری های آنها در راه استقلال وعدالت اجتماعی نیست وتنها میتوان گفت که برای رسیدن به این هدف عالی، وسیله ی نامطمئنی انتخاب کرده بودند و بخصوص نتوانستند با وضعیت توازن قوا درایران دمساز باشند.
سپس :
” مریم رجوی: بما توصیه میشود که شما فقط حق دارید بین شیخ و شاه یا در مدارهای دور و نزدیک جاذبه آنها سیر و سیاحت کنید! مخصوصاً زن مجاهد حق ندارد پوششاش را خودش انتخاب کند.از نظر ما زن باید خودش انتخاب کند “.
کسی چنین توصیه هایی بشما نمیکند زنک دروغگو!
کسی قبول ندارد که این مجاهدک های سابق و فلک زدگان فعلی ، خود پوشش خود را انتخاب کرده اند وما اخبار موثق زیادی در دست داریم که فریب خوردگان با پوشش خاص مناسب با سلیقه وفرهنگ خانوادگی خود پیش شما آمده بودند و این شما بودید که پوشش آنها را با بکار بردن زبان عوامفریب واگر لازم افتاد با داغ ودرفش تغییر دادید وزنان که همسرانی برای خود انتخاب کرده بودند ، این انتخاب ازطرف مسعود و تو لغو شد!
همینطور :
“ خوشا مجاهدین که در اصالت قائل شدن برای آرمانگرایی انسان و انتخاب آزادانهٔ او و گسستن قیدهای استثمار از دست و پای انسان، مرزهایی از رهایی را نوردیدهاند که دیگر مدعیان حتی در خواب نیز نمیتوانند آن را تصور کنند“.
با توجه به دلایل بینه ای که مطرح شد ، این خوش بودن برای زنان حاضر در تشکیلات شما نیست وآنها ده ها بار بیشتر از آنچه درایران و زیر سنت های خانوادگی و … ، درمحدویت بودند ، پیش شما محدود ومحدود شده وبه برده های واقعی – ازهر حیث وهر جهت- تبدیل شدند.
پس خوشا به روزهایی که آنها باوجود درگیر بودن با سنت ها و … ، زندگی انسانی تری را تجربه میکردند!!
نوید