روز پنجشنبه مورخه سوم مهرماه 97 اعضای انجمن نجات خوزستان در منزل مسکونی آقای نورمراد کله جویی از اعضای تحت اسارت فرقه مجاهدین در شهر اندیمشک با آقای حسن و خانم شهلا کله جویی فرزندان ایشان با رعایت پروتکل های بهداشتی دیداری صمیمی برگزار کردند.
ابتدا اعضای انجمن نجات ضمن تشکر از خانواده کله جویی از بابت میزبانی بخصوص در شرایط کرونایی تشکر کردند و آنها را در جریان خلاصه آخرین اقدامات و فعالیت های انجمن نجات خوزستان ، وضعیت فرقه و اقدامات خانواده ها بخصوص بعد از مرگ مشکوک به کرونای دوعضو مجاهدین که بتازگی متاسفانه در آلبانی اتفاق افتاده بود قرار دادند.
اعضای انجمن متذکر شدند که رهبران مجاهدین در طی مدت اخیر که چندین نفر از اعضا در کمپ آنها فوت کرده اند تلاش کرده اند که مرگ این اعضا را عادی جلوه داده و موضوع ابتلا به کرونای آنها را لاپوشانی کنند. درحالیکه با توجه به افزایش مرگ های ناشی از ویروس کرونا در کشور آلبانی این سکوت و لاپوشانی قدری مشکوک می باشد. به همین دلیل خانواده های اعضاء ضمن نوشتن نامه ای به دبیرکل سازمان بهداشت جهانی و نخست وزیر عراق از آنها خواستار رسیدگی به این موضوع شدند.
اعضای انجمن نجات درادامه به موضوع سالگرد بازگشت آزادگان به کشور اشاره کردند و از فرزندان آقای نورمراد کله جویی درخواست کردند اگر خاطره ای در این مورد دارند بیان کنند .
آقای حسن کله جویی در پاسخ ضمن تشکر از تلاش های اعضای انجمن در طی این سالیان برای آزادی پدرشان و دیگر اعضای تحت اسارت گفت: با شروع جنگ پدرم در تاریخ 1/7/59 در جبهه مهران درحالیکه راننده بلدوزر بود به اسارت درآمد و تا خرداد 1367 در اردوگاه رمادی عراق در اسارت بود و از آن تاریخ به بعد ما دیگر هیچ گونه اطلاعی از وی نداشتیم و نامه های او به ما هم که توسط صلیب سرخ برایمان ارسال میشد، قطع گردید.
با بازگشت اسرا به کشور خوشحال بودیم که او بر می گردد. اما متاسفانه در بین آزادگان نبود که بعد از پیگیری از آنها متوجه شدیم پدرمان به کمپ اشرف برده شده که خیلی تعجب کردیم چون پدرمان اصلا سیاسی نبود ومجاهدین را نمی شناخت. ما خودمان هم این گروه را نمی شناختیم وبرایمان این سوال بوجود آمد که پس چرا به ما اطلاع ندادند که پدرمان درپادگان آنهاست؟
در اردوگاه عراقی ها که بود حداقل نامه های او بدستمان می رسید ولی در پادگان اشرف حتی یک خبر به ما داده نشد! بعد از سرنگونی صدام به همراه دیگر خانواده ها به کمپ اشرف برای دیدار با پدرمان رفتیم. اما بعد ازآن دیگر مجاهدین اجازه ملاقات به ما ندادند. به مرور زمان از طریق مطالب منتشر شده در سایت و کانال انجمن خواندیم که در این گروه هر گونه ملاقات و یا نامه نگاری و ارتباط با دنیای خارج از پادگان اشرف ممنوع می باشد.
از آن تاریخ ما مستمرا ضمن نامه نگاری برای ارگانهای حقوق بشر و صلیب سرخ وضعیت پدرمان را پیگیری می کنیم ولی متاسفانه تا این لحظه موفق به تماس نشده ایم. این روزها که سالگرد بازگشت آزادگان به خاک کشورمان است بیشتر دلمان می گیرد و با خود فکر می کنیم اگر پدرمان فریب رهبران مجاهدین را نمی خورد الان درکنار ما بود و ما خوشبخت بودیم.
الان هم از اعضای انجمن نجات خوزستان تشکر می کنیم که درتمامی این سالیان درکنار ما بوده اند و به ما شوق وانگیزه و امید دیدار پدر را می دهند وبا تمام وجود زحمت می کشند وتلاش می کنند. امیدوارم پدرمان هرچه زودتر از بند اسارت مجاهدین آزاد شوند ودراین آخر عمری درکنار ما باشد. پدرم اکنون 82 سال سن دارد. در حقیقت او از اسارتی به اسارت دیگر برده شده! بهرحال ما همیشه مدیون زحمات انجمن نجات خوزستان هستیم و خانه ما خانه خود آنهاست و خیلی خوشحال میشویم وقتی به منزل ما تشریف می آورید.
اعضای انجمن ضمن تشکر از ابراز محبت خانواده نورمراد کله جویی آرزو کردند که بزودی پدرشان را در کنار آنها ببینند و به آنها اطمینان دادند که اعضای انجمن نجات خوزستان با تمام وجود وبا بکارگیری تمامی امکانات برای آزادی پدرشان تلاش کنند. اعضای انجمن ضمن تشکر از میهمان نوازی خانواده کله جویی برای شادی روح مادرشان که سالیان درکنار انجمن برای آزادی همسرش تلاش کرد فاتحه قرائت کردند. اعضای انجمن بدلیل اصرار خانواده آقای کله جویی شام را در منزل آنها صرف کردند و درپایان برای آزادی پدرشان دعا کردند.