توهمی که خود نیز بدان باور ندارند

یکی از سایت های وطن فروش مجاهدین ، “خود را دشمنی دانستند که در قلب ها نفوذ کردند“!
ایران جای شغالان وطن فروش نیست، مزاحمین خلق، کسانی هستند که خود بخوبی واقفند که در بین مردم ایران جایگاهی ندارند، اما برای ساکت نگه داشتن اعضای اسیر خود، چنین تبلیغات می کنند که در بین مردم ایران دارای پایگاه اجتماعی گسترده هستند!

کدام عملکرد رجوی ها، افتخارآمیز است که باید مردم بدان جهت مرید آنان باشند؟

بررسی کارنامه ننگین، خیانت بار و خائنانه ی سازمان از بعد از انقلاب ضدسلطنتی، جائی برای دفاع از ایشان نگذاشته است.

در هر برنامه ای هم که صحبت از خائن و دشمن می شود، مجاهدین می گویند منظورشان ما هستیم!

خودشان هم می دانند که خائن هستند! فقط کافیست یکجا یک سخنوری ، سخنرانی ، اسمی از دشمن و وطن فروش ببرد ، فوری پریده و آن کلمه را می چسبند که منظور از دشمن، ما (مجاهدین) می باشد!

درهمین نوشته آمده است :
” این روزها مهره‌های چرخهٔ قدرت و کارگزاران و کارپردازان حکومت وقتی می‌خواهند به هم در مورد حساس بودن شرایط تذکر دهند، از دشمنی نام می‌برند که در درون تک تک اتاق‌ها نفوذ کرده و قلب‌های جوانان مملکت را به تسخیر خود درآورده است. آنها نمی‌گویند این دشمن کدام است؟ چه ماهیتی دارد؟ از چه نیروهایی برخوردار است؟ در چه قواره و کم و کیف به میدان آمده است؟ استراتژی و تاکتیک، زمین نبرد، آرایش جنگی و تعداد و نوع سلاحهایش چیست؟ و.. آری نمی‌گویند ولی از میزان بهت‌زدگی و هراس آنان می‌شود فهمید که دشمنی در حال فشردن گلوی آنهاست که به‌سادگی نمی‌توانند از پس آن برآیند…”

کمتر سخنران معقولی هست که مجاهدین را در حال حاضر ، دشمن جدی و بالقوه مردم ایران بنامد! این یعنی پربهاء دادن به بازنشستگانی که سیاست را بوسیده و قاب دیوار کردند! شاید در بررسی و کنکاش تاریخ ایران برای کسب تجربه یا در مستندی، نامی از آنان برده شود، اما همه می دانند و ما نیز می دانیم که مجاهدین در صفت اپوزیسیون ، وجود خارجی ندارند، درهیچ معادله ای هم به حساب نمی آیند. فرقه رجوی در بهترین حالت دکانی غیرسیاسی است که هدفش فقط کسب منافع اقتصادی برای رهبران خود منتصب آنان، از قبل برخی اعضای کهنسال و پیر است که توان انتخاب مجدد خود را دهه هاست که از دست داده اند.

تمامی فعالیت های خانواده ها نیز معطوف بر این می باشد که حق زندگی مجدد و حیات آزادانه را به آنان با رهائی از چنگال رجوی ها ، بازپس بستانند، وگرنه کسی در فکر این این نیست که با یک نیروی سیاسی فعال و سرزنده مواجه است که توان سرنگون کردن دارد و باید از میان برداشته شود!

البته که اگر کاری با این فرقه ی ضدمردمی نداشته باشیم، تا چندسال خودبخود مضمحل و نابود خواهند شد، تمامی تلاش جداشدگان وخانواده ها، یک فعالیت حقوق بشری می باشد که اعضای اسیر را نجات داده و به زندگی شرافتمند و آزاد رهنمون کنند!
پس نباید بر کسی پوشیده باشد که مجاهدین نیرویی نیستند که ممکن است از ناحیه ی آنان ، زمانی ، برای ایران خطری ایجاد گردد.

در جای دیگر این نوشته باز گفته اند:
” این دشمن مسلح به منطق و نفوذ کننده در اعتقادات، اکنون در قلب جوانان نفوذ می‌کند. در روان و ضمیر جریحه‌دار هر ایرانی حضوری غیرقابل کتمان دارد. فریاد دادخواهی مردم ایران است”

مسلما در قلب هر جوان ایرانی ، درخواست برای بهبود شرایط کنونی می باشد، اما مسلما انتخاب شان مجاهدین نیستند. چرا که اگر مجاهدین خیلی زرنگ بودند، ابتدا خود را آزاد می کردند ، خود را از چنگال آن رهبران اهریمنی نجات می دادند، بعد اگر موفق می شدند، می توانستند به مردم هم کمکی بکنند. رهبران مجاهدین سمبل بی منطقی و بی عقلی هستند ، چراکه مجاهدین سنخی از فرقه گرائی هستند که وقتی محک بخورند، بی ارزش بودن این فرقه به ثبوت می رسد!

سازمانی که در گذر زمان، اصلی ترین بدنه ی خود را از دست داده و منتقدانی سرسخت و آهنین در برابر خود دارد، چطور می تواند، از پشتوانه ی مردمی دم بزند! مردم و در راس آنها خانواده ها ، معتقدند این سازمان هرگز به هیچ پرنسیب سیاسی ، پایبند نبوده است!
اگر قرار باشد دشمنان جدی مردم ایران درجه بندی شوند، نامی از رجوی ها در میان نخواهد بود. رهبران مجاهدین خود کمر بر نابودی خود بستند و زحمت را بر ماها کم کردند!
فرید