سلام خاص و ویژه به نازنین برادرم علی جان
امروز 27 آبان سال ۱۳۹۹می باشد که دوباره برایت مینویسم. باز جنس نامه هایم از جنس دلتنگی است.
علی جانم انشالله خوب باشی
آرزو می کنم لحظه لحظه زندگیت سرشار از امید باشد و سلامتی.
پدر و دیگر اعضای خانواده ، وابستگان دور و نزدیک خوبند و برایت سلام گرم می رسانند و مخصوصا پدر بهم گفت برایت بنویسم که از راه دور صورت ماهت را میبوسد.
علی جان نازنینم. فصل پاییزست و خزان و فصل دلتنگی . خدا نکند در این بین، عزیزغریبی هم داشته باشی که سالها منتظرش هستی که دلتنگی را دوچندان میکند وچقدراین لحظات دیر سپری میشود.
داداشی گلم خیلی دلتنگم، دلتنگ برای تو.علی جان بغض نهفته در گلو دارم و چشمان گریان دوخته به در.
عزیز دل خواهر. منتظرم منتظر جواب نامه، منتظر صدای زنگ گوشی تلفن …
نمیدانی داداشی هر دفعه که زنگ گوشیم به صدا درمی اید میگویم خدایا میشود تو باشی برادرم…
علی جان ما هرگز نمی توانیم تو را فراموش کنیم و یا تو را به حال خود رها کنیم.
همانطور که تو هرگز نمی توانی پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده ات و حتی فامیلها و دوستان و آشنایانت را فراموش کنی.
نازنینم ما خانواده ات هستیم و تو را میخواهیم.
ما به وجودت ، به مهربانیهایت نیاز داریم و به فداکاریهایی که برای ما کردی. علی جان هرگز از یاد نبرده و نخواهیم برد.
علی جانم .. خوشکل من حواسمان بهت هست .. پس به خودت و به خانواده ات افتخار کن و به اون فرقه از خدا بی خبر بفهمان خانواده ات حواسش بهت هست و تو را با صدای بلند فریاد می زنند که پاره تنشان را میخواهند و ایمان داریم بالاخره با توکل به خدای بزرگ تو را از آنها پس خواهیم گرفت.
علی جان دست آخر باز تاکید می کنم در این اوضاع و احوال کرونایی که خبرهای خوبی هم از اردوگاه مانز آلبانی شنیده نمیشود، مراقب خودت باش عزیزم ..
ما بی صبرانه منتظر بازگشت و دیدار تو هستیم .
با ما تماس بگیر نازنینم..
ما را از احوالت بیخبر نگذار عزیز دلم
دوستت دارم و از راه دور روی ماهت را می بوسم
خواهر کوچیکت : زهرا
۰۹۰۳۱۳۲۷۵۲۶/۰۹۱۱۲۸۴۲۲۸۲