دجال مجاهدین عصا بدست شده است

گمانه زنی ها حاکی است که آمریکائی ها ، به شرط کنار گذاشته شدن آقای مسعود رجوی از بطن سازمان و رهبری ، اجازه دادند که مریم رجوی تشکیلات را به آلبانی منتقل کند و سازمان را از یک ارتش نظامی به یک گروه سیاسی رذل تنزل داده و تحت امر آمریکا بماند!

آقای مسعود رجوی نیز همواره خود را در حاشیه ی سازمان نگه داشته است ! از روزی که یک پیک به منطقه ی امام ویس آمد و پیام برگشت همه ی نیروها به اشرف را صادر کرد، دیگر هیچ خبری از او نداشتیم! در اشرف هم که بودیم هرگز حق نداشتیم از سرنوشت مسعود رجوی سئوال کنیم !

مسعود رجوی

هیچ عکسی هم از او نبود! هیچ خبری هم به نیروها داده نمی شد، اما پازل پراکنده ای که گاه و بی گاه دیده می شد ، حاکی از دراختیار قرار گرفته شدن او توسط نیروهای آمریکائی بود!

مخصوصا وقتی که گفتند خط و خطوط سازمان به موازات آمریکائی ها حرکت کردن است و دشمن اصلی رژیم است ، دیگر برای ما مشخص شد که مسعود رجوی یا در حملات هوائی کشته شده است ویا مجروح دستگیر شده است !

رجوی تا زنده بود در اندرونی اشرف می زیست، وقتی كه عرصه بر او تنگ شد و قافیه را باخت، به سوراخ نشینی و مخفیکاری روی آورد. الحق رهبری بدبخت تر از مسعود رجوی نبوده و نیست. منفور دهر و محکوم اهل زمین بود، تنها مور و میتی که آفتابی نشد و نور به خود ندید. بازیگر و سیرک گردانی که نه صدا داشت و نه تصویر، زنده بودنش مصیبت مضاعف و مرگش دردسر ساز مردم عالم، تنها مرده و میتی که بی کفن رفت، نه گورستانی، نه قبری، نه مزاری …

عجب مصیبت عظمایی، فرقه ای که نتواند تکلیف زنده و مرده بودن رهبرش را روشن کند، پس چطور می تواند ادعای اپوزیسیونی کند؟

حال تکلیف مطالبات اعضای اسیر در فرقه هم که معلوم است، همه باید خفه شوند! همه باید کر و لال باشند ، احدی حق اعتراض ندارد، اکنون در آلبانی هم حتی یک نفر هم جرات نمی کند بپرسد که مسعود مرده است یا زنده ؟

مسعود کجاست ؟

البته برای سیاسیون پرواضح است که مرده و زنده او مهم نیست، آنچه که مهم است این است که در منطق ماکیاولیستی فرقه ی رجوی ، که هدف وسیله را توجیه می کند، دروغ آسان ترین واژه ای است که بر زبان ها جاری می شود. مسعود کم کم از کلام فرقه ای مریم نیز حذف شده است، آیا ارزش دارد که به هر بهائی وبا هر ننگی مریم ، خود را رهبر تعدادی اسیر دست و پا بسته بنامد ؟ آیا این یک دیکتاتوری محض نیست ؟ مریم هزار بار هم در خمره ی رنگ رزی فرو رود و به هزار رنگ درآید ، از او چیزی به نام ” رهبر عقیدتی ” ساخته نخواهد شد، این موضوع را خود مریم رجوی ، بیشتر از هر کس دیگری می داند! زمانی موجودیت نسبی این جریان قائم به یک فرد بود و آن مسعود بود، مریم هرگز نمی تواند این نوع رهبر نامیدن خود را تا به آخر ادامه بدهد، این دستگاه فروپاشی خود را از عراق آغاز کرده است و این روند هم چنان ادامه دارد تا فروپاشی کامل این فرقه ی جهنمی و مریمی …
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا