چند روز قبل برنامه ای به مناسبت اعدام تعدادی از اعضای سازمان در سی فروردین سال 1351 در سیمای فرقه رجوی پخش شد. در آن برنامه رجوی و موسی خیابانی به مناسب اعدام اعضای سازمان در سی فروردین 1359 حرف زدند . این برنامه شاید در زمان خودش خریداری داشت مبنی بر اینکه دوستانی از آنان در زندان توسط ساواک اعدام شدند و یا از سابقه مبارزاتی خود و دیگران تعریف کردن خریداری داشت ولی اکنون این گونه نیست .
در میان حرفهای موسی خیابانی نکته قابل توجه ای بود که پرداختن به آن خالی از لطف نیست . او در میان حرفهایش بیشتر از مقاومت و ایستادگی سازمانش و اعضای گذشته که اکنون نبودند حرف زد و بعد هم هندوانه زیادی زیر بغل رجوی گذاشت که او تنها کسی بود که در زندان به اصطلاح مبارزه می کرده است و …!!!
اکنون می توان در یک بررسی ساده به حرفهای موسی خیابانی پرداخت که آیا حرفهایی که در آن زمان زده اکنون در مورد رجوی صادق است ؟ آیا سازمانی که او دم از مبارزه با شاه و غیره می زده اکنون به چه کاری مشغول است ؟ او که سازمانش را پرچمدار مبارزه با شاه و امپریالیسم می دانست اکنون کجاست که ببیند رجوی و زن سومش چگونه برای سناتورهای از دور خارج شده غربی و آمریکایی دم تکان می دهند و برای پرچم آمریکا دست می زنند و خوشحالی می کنند ؟
این صحنه ها یادآور موقعی است که کشورهای اروپای شرقی فرو ریخت. بعضی از کشورها که وضعیت خوبی در زمان سوسیالیسم نداشتند. مردم آن کشورها به لاستیک خودروهای آمریکایی بوسه می زدند و اکنون این صحنه زنده شده و مریم قجر به چاپلوسی برای غرب مشغول است و برای اینکه وی را تحویل بگیرند حاضر است دست به هر کار کثیفی بزند .
موسی خیابانی اما بعد از شروع جنگ عراق علیه ایران به خوبی دریافت که رجوی سمت دشمن را گرفته است ولی صدایش در نیامد و به خیانت رجوی مهر تائید زد و خود را در کشته شدن سربازان ایران شریک نمود .
وی کجاست تا دریابد رجوی چگونه اعضای خود را در زندان اشرف شکنجه کرد؟! کجاست موسی خیابانی که وقتی از دوستان زمان شاه خود و از مقاومت شان حرف می زد بعداٌ همین دوستانش تبدیل به شکنجه گرانی شدند که کسی دیگر توان شناخت شان را نداشت . موسی کجاست تا دریابد وقتی از رجوی تعریف می کرد اکنون وی به فردی زن باره تبدیل شده و باعث نابودی همه خانواده ها شده و به حدی گند بالا آورده که همه زنان عالم را در اختیار خود می بیند . وی کجاست تا دریابد رهبری سازمانی که او از آن دم می زند چگونه همانند شیوخ عربی برای خود حرمسرا درست نموده و چگونه رقص رهایی توسط مریم قجر ترتیب داده می شد .
شاید موسی خیابانی اگر اکنون بود او هم مانند بقیه افراد پیر و پاتال فرقه رجوی در مناسبات وضعی بهتر نداشت و فکر می کرد که کشتن اعضای خود فرقه در راستای اهداف انقلاب و مبارزه رجوی است!
برای دستگاه تبلیغاتی رجوی پخش کردن فیلم های گذشته و تعریف کردنهای بی خاصیت شاید به درد اعضای فرقه بخورد ولی چیزی که از بیرون مشخص است هیچ کارکردی نداشته و همه به آن سطح از آگاهی رسیدند که از رجوی هیچ آبی گرم نخواهد شد و اصلاٌ اهل مبارزه کردن نیست و بیشتر به دنبال زندگی خود می باشد چون وی از همان ابتدا و به محض دستگیری کم آورده و راه خیانت علیه دوستانش را شروع نمود و به همین خاطر است که تاکنون نتوانسته روی اصولی که خود آنرا نشخوار می کند بماند و شاهد هستیم وی در مقاطع مختلف فرار نموده و این نیروهای بدبخت او بودند که باید جانشان را می دادند .
پس می توان نتیجه گرفت که موسی خیابانی و همه کسانی که اکنون فوت نمودند اگر می بودند شاید دست کمی از مسئولین حاضر فرقه رجوی نمی داشتند و به همین منظور می توان گفت اساس بنیاد سازمان مجاهدین از همان ابتدا روی خشت کج بنا نهاده و تا به ثریا هم برود باز کج خواهد بود .
هادی شبانی