سرگه بارسقیان در برنامه «به اضافه مستند» گفت: معتقدم هیچ تشکیلاتی به مخوفی سازمان مجاهدین خلق نیست و شباهتهای زیادی بین سازمان و داعش وجود دارد.
برای دانلود اینجا را کلیک کنید.
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، قسمتی از برنامه تلویزیونی «به اضافه مستند» با پخش و بررسی مستند «ادوارد» به کارگردانی محمدباقر شاهین روی آنتن شبکه مستند سیما رفت. نشست نقد و بررسی این مستند با حضور سرگه بارسقیان و جواد موگویی برگزار شد. در زیر گزارش این برنامه را میخوانید:
بارسقیان در ابتدای این نشست با اشاره به مستند «ادوارد» گفت: جذابیتی که موضوع این مستند دارد باعث میشود که مخاطب تا آخر فیلم را ببیند. به نظرم این فیلم روایت روانی دارد. این نوع روایت ما را وارد لایههای زندگی کسی میکند که سختیهای زیادی را کشیده است.
جواد موگویی نیز در مورد مستند ادوارد گفت: این فیلم نتوانسته پدیده پیچیده سازمان مجاهدین خلق را به ما نشان بدهد چرا که رتبه سازمان سوژه به حدی نیست که بخواهیم بفهمیم سازمان چگونه نیروهایش را جذب و رهبری میکند. درست است که غربت چند دههای یک فرد را به خوبی نشان میدهد اما نمیتواند به این سوال پاسخ دهد که یک فرد چگونه 20 سال چنان فضایی را تحمل میکند؟ دقت کنید که سازمان مجاهدین بسیار پیچیده است و ماموریت فیلم هم پرداخت به این پیچیدگی نیست.
یارگیری سازمان مجاهدین هیچگاه از نخبگان نبوده است
بارسقیان با اشاره به سازمان مجاهدین خلق گفت: در کتاب «ایران بین دو انقلاب» آقای آبراهامیان مقایسهای بین نیروهایی که جذب سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق شدهاند، صورت گرفته است. یارگیری چریکهای فدایی خلق عمدتا از طبقه دانشجوی نخبه بوده است اما سازمان اینگونه نبوده است. در حقیقت اکثر افرادی که به سازمان میپیوندند، از اقشار ضعیف جامعه و از دانشجویانیاند که تحصیلات عالیه ندارند کمااینکه ادوارد نیز چنین است. بنده معتقدم مجاهدین بیشتر به فرقه شبیهند تا سازمان و تشکیلات. در ابتدای انقلاب هم پایگاه اجتماعی نداشتند و آقای رجوی در اولین انتخابات مجلس ما که به نوعی آزادترین انتخابات بود هم رای نیاورد با وجود اینکه میگفتند ما انقلاب کردیم.
سازمان مجاهدین از نظر سیاسی هیچگاه تاثیرگذار نبوده است
وی اضافه کرد: انقلاب آنان فقط همان بانگ گلولهای بود که هیبت پلیسی رژیم شاه را شکست اما هیچگاه نتوانستند در بین مردم نفوذ کنند. آنان میدیدند که از چریکهای فدایی خلق عقب افتادهاند و با یک سری عملیاتهای ایضایی به ترورها رسیدند. این کار هم هیچ اقبال اجتماعی برایشان به همراه نیاورد. تاثیری که انقلاب اسلامی بدون خشونت و گلوله داشت، سازمان مجاهدین نداشتند. جالب است که انقلابی صورت میگیرد، ارتش رسمی کشورمان شکل میگیرد اما این آقایان حاضر نیستند اسلحههایشان را زمین بگذارند. به نظرم سازمان مجاهدین از نظر فکر سیاسی هیچگاه اثرگذار نبوده است.
او در مورد ماهیت فعلی سازمان گفت: در مورد ماهیت فعلی آن هم میبینید که یارگیریشان از بین اقشار فرودست جامعه یا کسانی است که فشار غربت رویشان است و از نخبهها هیچ جذبی ندارند. برای مثال به همایش سالانه آنان نگاه کنید؛ افرادی که حاضر میشوند همه تکراریاند و همان قبلیها هستند.
نهضت آزادی از سازمان مجاهدین حمایت میکرد
موگویی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه نهضت آزادی از سازمان مجاهدین حمایت میکرده است، گفت: به نظرم مهمترین گروهی که از سازمان مجاهدین خلق حمایت میکرد نهضت آزادی بود. البته این روند فراز و فرود داشت؛ گاهی حمایت سیاسی میکرد، گاهی اجتماعی و …آقای بازرگان از کاندیداتوری رجوی در مجلس حمایت کرد و حتی بیانیه داد. 5 خرداد 1360 یعنی 25 روز قبل از عزل بنیصدر و اعلام جنگ مسلحانه از سوی سازمان، آقای بازرگان بیانیه میدهد و در آن تیتر میزند چه کسی باید برود؟ درآن متن تلویحا میگوید که دعوایی بین رئیس جمهور و حزب جمهوری رخ داده و حزب باید کنار برود چرا که رئیس جمهور 11 میلیون رای دارد و طرف مقابل 7.5 میلیون رای دارد. بنابراین نهضت آزادی تا آخرین لحظه از سازمان حمایت میکرد.
بارسقیان در پاسخ به این صحبت گفت: من با این حرف شما مبنی بر حمایت گفتمانی نهضت آزادی از سازمان مجاهدین موافق نیستم. اولا گفتمان اولیه سازمان مجاهدین برخاسته از گفتمان مشترک مذهبی بوده است که بازرگان بدان اعتقاد داشته است. حتی از یک جایی به بعد میبینید که نهضت آزادی فقط از آقای بنیصدر حمایت میکرد و استدلالشم این بود که او اولین رئیس جمهور قانونی کشور است و نباید اجازه داد او به راحتی از قدرت کنار گذاشته شود که این موضوع تبدیل به رویه خواهد شد. اگر پیشنهاداتی به آقای رجوی داده میشود، این پیشنهاد را فقط آقای بازرگان نمیدهد و خیلی دیگر از مقامهای سیاسی کشور نیز پیشنهاد میدهند. حتی پیشنهاد شهرداری داده میشود برای اینکه بتوانند این گروه را جذب کنند. اگر این کار صورت نگرفته بود، سازمان مجاهدین میگفت که ما در انقلاب کمک کردیم و آنان هیچ چیزی به ما ندادند. من سوالی دارم؛ آیا نهضت آزادی از مسلح بودن سازمان حمایت کرد؟
رجوی قابل جذب نبود حتی اگر شهرداری را به او میدادند!
موگویی با اشاره به اشتباه بازرگان درخصوص سازمان مجاهدین گفت: موردی که شما مطرح کردید مربوط به سال 1358 است که فقط ایدهها مطرح میشده و این ایدهها هیچگاه به نتیجه نرسیده است. رجوی قابل جذب نبود، اگر شهرداری را به او میدادند، آن را تبدیل به پایگاه میکرد که جاهای دیگر را بگیرد. او میگفت همه چیز برای ماست. آقای بازرگان این موضوع را درک نمیکرد که نمیتوان رجوی را جذب نمود. بازرگانی که معتقد است بنی صدر نباید برود، پیشنهاد رفراندوم میدهد. بنده معتقدم نهضت در شرایط بزنگاه، طرف سازمان مجاهدین را گرفته است. حداقل موضوع این است که آقای بازرگان سادهانگار بود که فکر میکرد میتوان رجوی را جذب کرد.
بارسقیان گفت: در مورد بازرگان معتقدم که او در مقاطع مختلف، چه قبل و چه بعد از انقلاب، همگونی سیاسی با سازمان مجاهدین ندارد. مسئله بنیصدر متفاوت است. او 11 میلیون رای داشت که نمیتوان گفت مجاهدین به او رای دادند. بازرگان هم به همین رای مردمی اتکا دارد.
موگویی تاکید کرد: البته رای 11 میلیونی او برای سال 1358 بود و در سال 1360 این اندازه رای نداشت که اگر داشت وقتی عزل شد مردم او را همراهی میکردند. او در خرداد ماه 1360 ریزش بسیار زیادی داشت و حامیانش کم شده بودند. بعید میدانم که بازرگان از بنیصدر حمایت کند به این دلیل که او 11 میلیون رای داشت. جبهه ملی، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین در کنار همدیگر و در کنار آقای بنیصدراند. البته نمیخواهم بگویم که آقای بازرگان با ترورهای سازمان موافق بود که این حرف بیانصافی است اما یک بیانیه از او پیدا کنید که بگوید اینها تروریستاند.
آزادی و ملیگرایی دو تناقض اصلی در سازمان مجاهدین است
در پایان میز کارشناسی برنامه، سرگه بارسقیان، دو تناقض اصلی در آرمانها و عملکرد سازمان مجاهدین را برشمرد و گفت: برای خود من به عنوان یک ارمنی جذاب بود که یک شخص مسیحی چگونه میتواند عضو سازمان مجاهدین شود. البته باید بگویم که ادوارد بنابر دین خود نمیتوانسته عضو سازمان شود و فقط عضو ارتش بوده است. به عبارت دیگر یکی از دلایلی که ادوارد را جذب سازمان میکنند برای این است که ادعای ارتش آزادیبخش ملی دارند. حال سوال من این است که چگونه تشکیلاتی که ادعای آزادی دارد، اعضایش آزاد نیستند؟ آنان دسترسی به رسانه ندارند و حتی مجبورشان میکنند که اسمشان را عوض کنند. چگونه سازمانی که خود در پادگان است میگوید ایران را آزاد میکنم؟ به نظرم این تناقض بسیار مهمی است. تناقض بعدی روی ملی بودن است. چگونه است که عضو غیرمسلمان نمیتواند عضو سازمان شود؟ چیزی که ادوارد را نشان میدهد عشق است. این موضوع را در فیلم میبینید. بنده معتقدم هیچ تشکیلاتی به مخوفی سازمان مجاهدین خلق نیست. شباهت زیادی بین سازمان و داعش میبینم. یکی از تصاویر این فیلم من را به شدت جذب کرد. جایی که ادوارد روی زمین خوابیده بود و فریاد میزد. 9 سال اسارت در عراق، اینچنین او را شکسته نکرد که پیوستن به سازمان این چنین او را خسته کرد.