زمانیکه مجاهدین به ارتش صدام پیوستند «سکولار» شده و به بعثی هایی بدون هویت عربی تبدیل شدند. وقتی پایشان به فرانسه رسید خود را با ارزش های دموکراسی در کشورهای اروپایی بویژه فرانسه تطبق دادند. لذا آنها هم «دموکرات» شدند. و وقتی هم به آلبانی اخراج شدند تابلوی «جمهوی دموکراتیک» را بالای سر خود بردند.
بيش از ۴۲ سال از انقلاب ایران می گذرد. اگر طی این سالها به مواضع و آنچه که رهبران این گروه در توصیف خود نقل کرده اند بنگریم مطمئنا به این نتیجه خواهیم رسید که مجاهدین آفتاب پرستان سیاسی هستند. که با تغییر شرایط، به رنگهای مختلف درمی آیند بدون اینکه تغییر در ماهیت فرقه ای این گروه حاصل شود.
وقتی در ایران بودند، ایدئولوژی آنان ترکیبی از اسلام گرایی و فلسفه سیاسی – اجتماعی کارل مارکس با روکش «اسلام انقلابی» با شعار «جامعه بی طبقه توحیدی» بشمار می رفت.
مجاهدین معتقد بودند ارزش های اسلام واقعی با اندیشه مارکسیسم و با تئوری های تکامل اجتماعی، جبر تاریخی و مبارزه ی طبقاتی سازگار و مطابق است، و می توان علم را بجای دین مبنا قرار داد.
بعد از گذشت سه سال از انقلاب ۱۳۵۷ وقتی مجاهدین دیدند با ابزارهای قانونی نمی توانند در ایران به قدرت برسند برای تصاحب آن به جنگ مسلحانه روی آوردند.
سازمان مجاهدین پس از آنکه در جلب حمایت ایرانی های داخل کشور با زور سلاح شکست خورد، به طمع کاران و زودباوران منطقه ای و بین المللی روی آورد.
سران مجاهدین به فرانسه گریختند. وقتی پایشان به فرانسه رسید سعی کردند خود را با ارزش های دموکراسی در کشورهای اروپایی بویژه فرانسه تطبيق دهند. لذا آنها هم دموکرات شدند و آلترناتیوی که تحت عنوان «شورای ملی مقاومت» معرفی کرده بودند طی بیانیه ای «جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران» را بعنوان حکومت مطلوب برای آینده ایران معرفی کرد.
زمانی هم که به ارتش صدام پیوستند «سکولار» شده و به بعثی هایی بدون هویت عربی تبدیل شدند.
سقوط صدام پایان رویاهای رجوی برای به قدرت رسیدن در ایران به کمک ارتش صدام و حامیان غربی آنان را رقم زد.
پس از فراز و نشیب های فراوان، اخراج مجاهدین از خاک عراق قطعی شد و انتقال آنان از سال ۱۳۹۲ به کشور آلبانی آغاز گردید، و رهبران مجاهدین همانند آفتاب پرست رنگ جدیدی را به خود گرفتند.
آنان دیگر نمی توانستند با همان شعارهای قبلی شان که الزام حضورشان در خاک عراق بود، پای در دنیای بیرون از این کشور بگذارند.
انطباق کار کردن با ارزش های دموکراسی غربی و لحاظ کردن خواسته های آنان، الزام مرحله جدید در فریبکاری مجاهدین بود. بنحویکه مریم رجوی در گردهمایی مجاهدین در تیر ۱۳۹۲ طرح ده ماده ای خود را اعلام کرد.
رهبران مجاهدین کلمه اسلامی را از «جمهوری دموکراتیک اسلامی» حذف کردند و «جمهوری مبتنی بر آرای مردم» را جایگزین آن نمودند. البته کار به اینجا ختم نشد. و نهایتا شعار «جمهوری دموکراتیک» را سر دادند و برای اینکه دل غربی ها بویژه آمریکا را بدست آوردند «جدایی دین و دولت» و «ایران غیر اتمی» بر سردر این فرقه نقش بست.
البته این تمامی آن راهی نبود که مجاهدین باید طی می کردند.
بنابراین با سر کردن تقریبا ۷ سال با این شعارها به مرحله جدیدی از فریبکاری رسیدند.
مریم رجوی در مرداد ماه ۱۳۹۹ در سالگرد آنچه که «شورای ملی مقاومت» توسط این گروه خوانده می شود شعار طرح «خودمختاری ملیت ها» در ایران را سر داد.
نتیجه اینکه مجاهدین از فردای انقلاب ۱۳۵۷ مردم ایران تاکنون، با انواع تابلوهای حکومتی به میدان آمدند از «جمهوری اسلامی ایران» به «جمهوری دموکراتیک اسلامی» گذر کرده و از «جمهوری دموکراتیک اسلامی» به «جمهوری دموکراتیک»، جدایی دین و دولت و ایران غیر اتمی کوچ نموده و نهایتا تابلو «خودمختاری ملیت ها» را بالای سرشان بردند تا هرچه اصطلاح غرب پسند است را یکجا به تنشان مالیده باشند تا شاید در چشم حامیان غربی شان دموکراتیک جلوه دهند.
اما غافل از اینکه علیرغم تمامی تقلاهای غرب پسند مجاهدین، دم خروس دروغین دموکرات مآبی این گروه همچنان نمایان است. چرا که در واقعیت، سران مجاهدین همچنان کوچک ترین جزئیات زندگی اعضاء را به آنان دیکته کرده و در بدترین شکل ممکن در نشست های موسوم به «عملیات جاری» اجرای دستورات را حسابرسی و افراد خاطی را محاکمه می کنند.
نویسنده : یوسف اردلان