قسمتی از وصیت نامه محمد حنیف نژاد، بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق، که برای پدرش فرستاده بود، دقیقا به همان شکلی که در سایت های سازمان آمده است، در زیر آورده می شود:
“بسمالله الرحمان الرحیم
خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف. از حسین ابن علی علیهالسلام.
مرگ بر اولاد آدم همچون گردنبند بر گردن نوعروس نوشته شده و من برای ملاقات اجداد پاکم چنان مشتاقم که یعقوب برای دیدار یوسف.
من وصیتنامهٔ زیر را در حال سلامتی و هشیاری کافی مینویسم، ما 5 نفر سعید محسن، اصغر بدیعزادگان، محمود عسگریزاده، رسول مشکینفام و مرا برای اعدام میبرند. از خدا طلب عفو میکنیم، امیدواریم شما هم اگر تقصیری از ما دیده بودید، ببخشید. سعی کنید بعد از من ناراحت نشوید و هر وقت ناراحت شدید، قرآن ترجمهدار بهخصوص سورهٴ احزاب، سورهٴ محمد، سورهٴ توبه و بعضی سورههای دیگر از این قبیل را زیاد بخوانید.
فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا، و از مؤمنان مردانی هستند که در عهد خود با خدا صدق ورزیدند و کسانی که بر پیمان خود استوار ماندند و بر آن درگذشتند، و دیگر کسانی که انتظار میکشند و در اصول و مشی خود هیچ تبدیل و تغییری ندادند.”
اگر به داستان های مسعود رجوی در خصوص 4 خرداد یعنی سالروز اعدام بنیانگذارن سازمان توجه کرده باشید، با آب و تاب طوری داستان سرایی میکند که گویی عین حقیقت است و همه باید حرف های او را باور کنند. مسعود رجوی در بیان خاطراتش میگوید که در یک ملاقات بسیار ناگهانی و برق آسا از محمد حنیف نژاد دستور گرفته است که بعد از مرگ آنان به رهبری سازمان بپردازد و بعد از این گفتگو او لب های تب دار محمد حنیف نژاد را بوسیده است.
تناقض اینجاست که چرا در وصیتنامه ای که به گفته خود مسعود رجوی کاملا درست است و به آن استناد می شود، محمد حنیف نژاد هیچ اشاره ای به جانشین بعد از خودش نمیکند؟ و اگر کرده است چرا در سایت های سازمان منعکس نمی شود؟
محمد حنیف نژاد خیلی خوب میدانست که اگر می خواست مسعود رجوی جانشین او باشد باید در وصیت نامه اش اینرا مطرح کند که مثلا بعد از او بازماندگان سازمان از مسعود رجوی که از مرکزیت سازمان است پیروی نمایند. ولی او اینکار را نکرد. زیرا چنین صلاحیتی در رجوی نمی دید.
تنها کسی که اینرا از قول حنیف نژاد میگوید شخص مسعود رجوی است و هر بار که خاطره گویی در خصوص 4 خرداد میکند ده بار اینرا تکرار میکند که حنیف نژاد رسالت ادامه دادن سازمان مجاهدین خلق را به او واگذار کرده است. در صورتیکه چندین نفر نیز مانده بودند و حنیف نژاد می توانست بصورت شفاهی هم اینرا به بقیه بگوید تا حجت را برای همه روشن و تمام کرده باشد، اما او اینکار را نکرد. حالا نگاهی به حرف هایی که به نقل از محمد حنیف نژاد در سایت های رسمی مجاهدین خلق منعکس میگردد می اندازیم:
پیام حنیف نژاد از شکنجهگاه اوین – بهار ۱۳۵۱
“انتظار دارم قبل از آنکه به بیان تنها عامل پیروزی خود که تنها ضامن پیروزی آرمانهای ملی است بپردازم از همهٔ رفقا و برادرانی که در جنبش مسلحانهٔ ما سهیمند، تقاضا کنم که بهخاطر حفظ نوامیس و ارزش غایی کلمات و از آنجا که پیوسته در معرض تمایلات و جملات نغزی بوده که سطور حاضر در قیاس با آنها چیزی شمرده نمیشود، به تشریح این نکته بپردازم که سوابق درخشان انقلابی گروه مجاهدین خلق دستاوردهای انقلابی فراوانی را فراهم کرده که با برخورداری از آنها و درک روح مفاهیم در پس کلمات میتوان بهخوبی در مسیر آرمانهای انقلابی گام برداشت و آنها را با پروسهٔ خلاق و دائمی تئوری عملی روزبهروز غنیتر و غنیتر ساخت. بههرحال رمز پیروزی ما در حفظ وحدت دائمی سیاسی و تشکیلاتی گروه است که در مساعی زیر متجلی میگردد:
۱ـ وحدت تشکیلاتی
۲ـ وحدت استراتژیک
۳ـ وحدت ایدئولوژیک.
به این ترتیب تنها ضامن پیروزی حفظ دقیق اصول راجع است به وحدت که تنها و تنها از طریق اصول
۱ـ انتقاد و انتقاد از خود
۲ـ اصل ادامهٔ بقای پیشتاز
حفظ میشود.
محمد حنیفنژاد .”
اینکه چرا حنیف نژاد جانشین خودش را نه در وصیت نامه و نه در آخرین حرفهایش مشخص نکرد می شود خیلی گمانه زنی کرد، اما من قصد دارم روی این موضوع تاکید نمایم که محمد حنیف نژاد میدانست که باید در وصیت نامه اش یا در آخرین گفته هایش حتی به شکل کُد یا با رمز اینرا مطرح کرده و بقیه را به این واقف نماید که جانشینش مثلا کسی است به نام م. ر.
می توانست به سایر زندانیان اینرا بگوید که تا همگان در این مسئله رسالت خود را به دوش کشیده باشند ولی او هرگز اینکار را نکرد زیرا به احتمال زیاد میدانست که سازمانی که او با رنج و خون بنا کرده بود در آینده ای نه چندان دور به انحراف کشیده خواهد شد. احتمالا او این روزها را میدید که سازمانی که او تاسیس کرده است برای مزدوری اجنبی بکار گرفته خواهد شد و خون های ریخته شده در راه آزادی را به هدر خواهند داد. احتمالا به این خاطر است که محمد حنیف نژاد در مطالبی که از او باقی مانده است از هیچ کسی اسم نبرد، نه در وصیت نامه و نه در آخرین حرفهایش که در سایت های رسمی سازمان درج شده است .
حال با این اوصاف مسعود رجوی حداقل سالی دو بار اینرا به همه یادآوری میکند که او در آخرین وداع با محمد حنیف نژاد لب های تب دار حنیف نژاد را بوسیده و حنیف نژاد به او تکلیف کرده است که بعد از اعدام آنان رهبری سازمان را مسعود رجوی بر عهده گرفته و سکان داری نماید .
حال شما خود از این داستان و ماجرا نتیجه بگیرید .
بخشعلی علیزاده