نزدیک به 20 سال از آخرین نشست حضوری مسعود رجوی در سالن اجتماعات اشرف می گذرد! کسی که به شدت در کیش شخصیت خودساخته اش فرورفته بود و سکوتش تنها در مرگش متصور بود. این غیبت از او رهبری بزدل و فراری به نمایش گذاشته است که دیگر هیچ خریداری ندارد.
مریم رجوی که با حذف مسعود ، خود را یکه تاز میدان می دانست و قصد تصرف کامل جایگاه رهبری را داشت ، هرگز نتوانسته است ششدانگ این جایگاه کذائی را بدست بگیرد.
نمود بیرونی این خیز او، پیام همزمان دیروز او با مسعود است. پس از معرفی کاندایداهای تائید شده توسط شورای نگهبان، این دو رهبر خود منتسب نادان، همزمان به میدان آمدند و به تکرار خزعبلات 40 سال گذشته ی خود پرداختند، این امر نشانگر این است که مریم رجوی ، اصلا همسر دوم خود؛ مسعود را برسمیت نمی شناسد و گرنه چه نیازی بود که هر دو بصورت موازی یک چیزی را نشخوار کنند، یا شاید دو دستگی در درون سازمان بحدی رسیده است که هیچ کس مریم رجوی را قبول ندارد و این دو مدعی رهبری سازمان مجاهدین در جنگی رو در رو در صدد حذف یکدیگر از رهبری هستند! شاید این هم یک انتخابات دیگر برای حذف و از بین بردن رقیب در مناسبات مجاهدین باشد!
حال به مواضع دیروز( هر دو 4 خرداد 1400 ) این دو فرد نگاهی افکنده تا بیشتر تکراری بودن این مواضع را ببینیم:
مسعود رجوی – 4 خرداد 1400 :” … رژیم ولایت فقیه در سراشیب سرنگونی به جانب یکپایگی و انقباض و سرکوب حداکثر می شتابد…”
مریم رجوی – 4 خرداد 1400 : ” برای یکپایه کردن رژیم و حداکثر سرکوب و انقباض خیز برداشته است. این نشانه آشکار بحران سرنگونی و فاز پایانی دیکتاتوری دینی و تروریستی است…”
کلمات تکراری این دو موضعگیری را ملاحظه کنید:
یکپایه – انقباض – سرکوب – سرنگونی – رژیم
براستی آیا یک پیام از طرف یک نفر کافی نبود؟
آیا تکرار کلمات ، در دو پیام جداگانه ، ” سرنگونی ” را تسریع می کند و نقش کاتالیزور دارد؟
یا شاید یکی از روی دست دیگری تقلب کرده است ؟!
این بهم ریختگی و دست پاچگی نشانگر چیست؟
کسی نیست به این دو بگوید: لطفا تکلیف اعضای درمانده در اسارت خود را مشخص کنید، رهبر کیست ؟ اعضاء به حرف چه کسی باید گوش کنند و از او حرف شنوی داشته باشند؟
آیا این امر نشانگر شقه و شکاف در حاکمیت سازمان مجاهدین نیست که اینگونه و در یک زمان بیرون زده است ؟
آیا این جنگ و دعوا بر سر موضع گیری، نشانه ی جنگ و کشمکش در راس و بالاترین نقطه ی هرم قدرت در فرقه ی مجاهدین نیست؟ اینکه اعتبار مسعود رجوی بشدت سقوط کرده است ، شکی در این موضوع نیست، اما رفتارهای ناشیانه ی مریم و موازی کاری هایش در جهت تصاحب کامل جایگاه رهبری ، نشان از شقه و شکاف در راس تشکیلات فرقه ی رجوی است .
جالب این است که دو طرف دعوا بر سر تصاحب کامل رهبری، به رغم آگاهی نسبت به خطیر بودن شرایط و موجودیت فعلی فرقه در آلبانی و موج ریزش ، علی الخصوص بعد از خبر ” اعطای کارت سفید اقامت و کار و مالکیت در آلبانی “، همچنان مدعی یکه تازی در امر رهبری هستند!
مریم رجوی در بلبشوی داخلی فرقه و نبود یک سیاست قاطع برای خروج از این بحران هویت در آلبانی، به اشتباه بر این باور است که او تنها منجی و راه گشا از بن بست فعلی فرقه در آلبانی است، از طرفی وحدت بیشتر بر سر انتخاب یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری ایران، این وحشت در فرقه ی رجوی را افزایش داده است که به قول آنها ” رژیم در حال تکپایه شدن است و اصلاحات احتمالی تا ریاست جمهوری بعدی به تعویق افتاد و عمر رژیم طولانی شد ” ، که این دیدگاه بصورت طبیعی یاس و سرافکندگی در بین اعضای سازمان را افزایش خواهد داد( تناقض انتخاباتی اعضای سازمان ) و احتمال شروع موج ریزش جدیدی در فرقه بشدت افزایش یافته است، از ترس همین موضوع هم هست که این دو رهبر خودمنتسب مدعی تمامیت فرقه ، همزمان به میدان آمده اند !
ایندو بجای پرداختن به تنفر عمیق اعضاء از وضعیت بن بست ایجاد شده در فرقه ، به دلیل نبود یک رهبری لایق ، فعلا در جنگ قدرت خود غرق شدند، اما نمی دانند که این شکاف در نقطه ی رهبری، دیر یا زود به نابودی کامل فرقه خواهد انجامید، که مطلوب همه ی ایرانیان و خانواده های اسراء و جداشدگان است . . .
فرید