با آغاز اخبار انتخابات ریاست جمهوری در ایران، رهبران وطن فروش فرقه ی رجوی، به تکاپو افتاده و سعی می کنند از قافله عقب نمانده و با گرد و خاک کردن ، اذهان اعضاء و هواداران خود را مشغول کنند که مثلا ماهم آری!
آقای مسعود رجوی ، به قول خودشان دست به خلق سرفصلی درونی زده تا با برگزاری سلسله نشستهای کذائی در درون فرقه فیل جدیدی هوا کرده و با یک تیر دو نشان بزند، یکی کم رنگ نشان دادن انتخابات و دوم جلوگیری از موج ریزش نیروئی و خبر اعطای “کارت سفید” در آلبانی ! رجوی در قسمتی از پیامچه ی خود گفته است: ( موسسان پنجم ارتش آزادیبخش از روز 30 خرداد 1400 را اعلام می کنم)
جریان ” اعلام موسسان “، همیشه در مراحلی اعلام شده است که ارتش رجوی در آستانه ی فروپاشی و انحلال کامل بوده است !
اعلام موسسان ارتش:
1. موسسان اول ، 30 خرداد 1366
2. موسسان دوم، بهمن 1374(بعد از 8 سال).
3. موسسان سوم، اسفند 1385( به فاصله ی 11 سال از موسسان دوم ).
4. موسسان چهارم، دی ماه 1391( به فاصله ی 6 سال از موسسان سوم).
5. موسسان پنجم، خرداد 1400( اکنون به فاصله ی 9 سال از موسسان چهارم).
بطور متوسط حدودا مسعود رجوی هر 5 سال ، با یک موج ریزش گسترده و کمرشکن روبرو بوده و دجال بازی راه انداخته است و احتمال می رود این بار که 9 سال گذشته است ، ابعاد این ریزش ، بسا فراتر باشد ، چرا که به لحاظ آماری ، چهار سال از موعد اعلام متوسط گربه رقصانی موسسان ! گذشته است و مبارزه از هر شکل آن اعم از سیاسی و نظامی ، برای رجوی به بن بست رسیده است. شاید این سرفصل همان “سرنگونی ” رجوی باشد که سالها، از آن در حق دشمنش دم زده است !
موسسان اول :
در 30 خرداد 1366 مسعود رجوی تاسیس ارتش منتسب به خود را اینگونه اعلام کرد:
“… آری ارتش آزادیبخش یک گنجینه عظیم میهنی و سرمایه آزادی و استقلال و تمامیت وطن است… این مژدگانی طبعا قلب های همه مشتاقان و دردمندان ایران زمین را تسلی میبخشد…
آری در آنزمان مسعود رجوی خود و مریم را موسس اول ارتش آزادیبخش لقب داد.
در ادامه سال 1367 پس از شکست سنگین مسعود رجوی در فروغ، جنگ ایران و عراق نیز پایان یافت و راه هرگونه پیشروی و ایجاد جنگی دیگر علیه ایران سد شد. رجوی که نطفه ی شوم و زائیده ی این جنگ بود در بن بست و انزوا قرار گرفت! ارتش رجوی عملا زمین گیر شد، از همین زمان بود که نغمه های مخالفت با خطوط رجوی در تشکیلات شعله ور شد، متعاقبا بین 700 تا 1000 نفر پس از آخرین جنگ جبهه ای مجاهدین از بدنه ی تشکیلات جدا شدند، برخی نیز براحتی وارد اروپا شدند.
موسسان دوم :
شرایط کشنده و نا امید کننده، ناراضیان زیادی را در موجی دیگر در درون سازمان پدید آورد. اما این بار مسعود رجوی با تجربه ای که با فرستادن بیش از 700 نفر به اردوگاه رمادی عراق که نهایتا پای آنان به اروپا رسیده بود فهمید که به این شکل هرگز قادر نخواهد بود حمایت سیاسی مورد نظر خود را در اروپا کسب کند و چاره کار را در سرکوب ناراضیان تمام عیار ناراضیان جستجو کرد.
در بهمن ماه 1373 مسعود رجوی با دستگیری بیش از 600 تن از کادرهای وقت سازمان و زندانی کردن آنان در پادگان اشرف که هر کدام بعضا تا 15 سال فعالیت تشکیلاتی حرفه ای داشتند و سپس شکنجه های روحی و گرفتن دست نوشته از آنان به عنوان عامل نفوذی جمهوری اسلامی در صدد بر آمد تا این موج مخالفت را سرکوب کند و متعاقب آن در تابستان 1374 بحثی بنام ” موسسان دوم ” را در تشکیلات آنروز مطرح کرد(مؤسسان دوم در حوض های پایان سال 1374).
این یعنی انحلال ارتش رجوی ، که مسعود خود را موسس اول می نامید و اعضاء را موسسان اول می نامید!
رجوی برای بستن دربهای خروجی ، نفرات باقیمانده را موسسان دوم اعلام کرد وطبیعتا این باقیمانده ها ، دیگر نمی توانستند ادعای خروج کنند ، چرا که همه نوشتند و رسما خود را موسسان دوم و اعضای جدید سازمان نامیدند!
موسسان سوم :
در ادامه در سال 1385 ، پس از تقریبا 18 سال، یعنی دو دهه، پس از موج های ریزش سنگین، برای اعضای باقیمانده ، بحث موسسان سوم اعلام شد!
مسعود رجوی در اولین پیام تشکیلاتی که پس از 3 سال مخفی بودن و ظاهر نشدن در صحنه سیاسی داد از سربازان و نیروهایش مصرا خواست که وارد بحث های “موسسان سوم! “شوند و در همین رابطه در پیام کتبی خود به نیروهایش در سوم دی ماه 85 نوشت:
“…شما، همگی شما، تک تک شما، ”مؤسسان” مقاومت رهایی بخش در دوران انحلال و سرنگونی یعنی دوران فنای فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران هستید. کاغذی بردارید و تعهدات و کارآیی های خود را در این مرحله، علیرغم همه محدودیتها، یک به یک فکر کنید و بنویسید تا روشن شود که چه توانایی ها و کارآیی های ارزنده ای دارید…”
به این ترتیب نفس بحث ” موسسان سوم!” خود بیانگر شکست های تشکیلاتی و فشار خرد کننده ای بود که در سازمان مجاهدین وجود داشت و از افراد مجددا میخواست که با نوشتن تعهدنامه! امضا دهند که مسعود رجوی و سازمانش را ترک نمیکنند و علت اصلی چنین بحثی دقیقا تشدد تشکیلاتی و سست شدن بندهای مهار افراد بود!
بخصوص که بیش از 600-800 نفر در این مرحله دیگر فریب دستگاه دروغپرداز و زندان ساز وی را نخوردند و حساب زندگی خود را از وی جدا ساختند.
وی در همان پیام خود در بند پنجم میگوید:
“عهد صدق و فدا را با خود و خدای خود و خلق در زنجیرمان تجدید کنید و از خدا مصرانه بخواهید که ننگ جفا و پیمانشکنی و پشت کردن و خنجر و خیانت را هرگز بر شما نپسندد. گرد ذلت و پریشانی بر پیشانی شما هرگز ننشیند و هرگونه مقهور و مرعوب دشمن ضدبشر شدن را از قلب و روحتان بزداید. “( محتوای بند پنجم این پیام رجوی ، ترس و وحشت شدید او از پیمان شکنی و پشت کردن به او و خیانت را برجسته می کند)!
موسسان چهارم:
در تاریخ 29 بهمن 1390، حدود 2000 نیروی رجوی وارد لیبرتی شدند! به فاصله ی تقریبا یکسال بعد که نیروها در این فضای بسته دچار یاس و ناامیدی شدند، مسعود رجوی درترفندی جدید موسسان چهارم را اعلام کرد! در تاریخ 30/10/1391 مسعود رجوی پیامی تحت عنوان «مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی» به اعضای سازمان داد و از سیمای آزادی برنامه تلویزیونی مجاهدین نیز پخش گردید. در بخشی از این پیام مسعود رجوی میگوید: “… (تشکیل) مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی را اعلام میکنم. با شرکت همه هم وطنان، مشتاقان آزادی و استقلال ایران و بویژه یاران اشرف نشان در سراسر جهان. 25 سال پیش در سال 1366 من و مریم نخستین مؤسسان بودیم. یک دهه بعد مؤسسان دوم در حوض های پایان سال 1374 را همه شما و همه مجاهدان به یاد می آورند… یک دهه بعد در سال 1385 در مؤسسان سوم همچنین شد و حالا در دهه 90 بعد از اعلام مرحله سرنگونی، در اعلام آماده باش به یگانهای ارتش آزادی در داخل ایران به مؤسسان چهارم و به برپا دادن تیم ها، دسته ها و یگانهای ارتش آزادیبخش ملی رسیده است… ”
موسسان پنجم :
اکنون پس از 34 سال که از تاسیس این ارتش وابسته به صدام حسین می گذرد، مسعود رجوی چرا موسسان پنجم را اعلام کرده است ؟!
پاسخ صحیح به این سئوال می تواند، به درک بهتر و بیشتر از سازمان امروز رجوی ، راه ببرد.
چند روز پیش ، در آلبانی ، دولت این کشور در راستای برگشت اعضای سازمان به “زندگی”، قانون اعطای مجوزات قانونی برای کار و خرید ملک و شهروندی، برای آنان را تصویب کرده است ، خبری که ممکن است به تعیین تکلیف بسیار از اسرای در بند رجوی بیانجامد و آنان از اشرف 3 دست به فرار و جدائی بزنند!
خبر قانون جدید اعطای کارت سفید در آلبانی می گوید:
“قانون جدید همچنین در مورد اعضای مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف 3 در شهرستان دورس هم اعمال می شود. پیش از این گزارش شده است كه مریم رجوی، رهبر مجاهدین خلق، در تلاش است تا این قانون را از دید اعضا پنهان كند و اقدامات لازم را برای كاهش اثرات آن انجام دهد. از اعضا خواسته می شود که متونی را امضا نمایند که از هرگونه حق زندگی مستقل چشم پوشی می کنند. آن ها باید سوگند یاد کنند که به عنوان یک عضو فرقه مجاهدین خلق شناخته شوند نه یک فرد آزاد با حقوق فردی!!! مشكل رجوی این است كه اگرچه وی قبلاً اعضا را از هرگونه حقوق و آزادی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر ملل متحد محروم كرده است، اما یكی از اصول مندرج در ماده 30 در این سند این است كه هیچ كسی نمی تواند از حقوق و آزادی های خود چشم پوشی كند.”
پس از خبر اعطای کارت سفید و تصویب این قانون به اعضای سازمان (اعم از جداشده و جدا نشده )، اکنون احتمال سرفصل ریزشی گسترده آغاز شده است . شواهد و تجربیات گذشته ی این فرقه نشان می دهد که احتمال دارد فشاری کمرشکن و خردکننده از درون تشکیلات، بر روی رجوی ها(سرکردگان این فرقه – مسعود و مریم)، وارد گردد.
اکنون اگر این خبر را در کنار ، اعلام موسسان پنجم ، توسط مسعود رجوی قرار بدهیم، بروشنی می توان پی به ترفند و دجالیت مسعود رجوی و چرائی اعلام این خیمه شب بازی جدید برد!
سئوال نهائی این است که آیا مسعود رجوی و سازمان سرکوبگر او خواهد توانست، از زیر بار این خواسته ی اعضاء – مبنی برقانون اخذ کارت شهروندی آلبانی به تک تک اعضای فعلی و قبلی – جان سالم بدر ببرد و دستگاه سرکوبگر خود را سرپا حفظ کند؟
فرید