در چهلمین سالگرد انفجار تروریستی 7 تیر 1360

انفجار تروریستی 7 تیر ماه سال 1360 در تهران از بزرگترین انفجارهای تروریستی تاریخ جمهوری اسلامی ایران است که طی آن آیت‌الله بهشتی و ده ها تن از مسئولان نظام که عمدتا از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند به شهادت رسیدند.

حدود ساعت 21 روز هفتم تیر 1360 دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در خیابان سرچشمه تهران منفجر شد، که بر اثر شدت انفجار قسمت‌ هایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و ده ‌ها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.

7تیر ترور آیت الله بهشتی

سازمان مجاهدین خلق – عامل این حادثه و ترور شهید بهشتی – بر این گمان بود که وی بر روی امام خمینی نفوذ دارد و با کشتن او نظام با مشکل جدی رو به رو می شود. مسعود خدابنده، عضو جداشده از سازمان مجاهدین خلق، در یادداشتی در بی بی سی فارسی در 30 خرداد 1390 این برداشت را اینگونه بیان می کند:

“متاسفانه اشتباه محاسبه مجاهدین خلق در مقابله با حکومت نه از این نقطه شروع شده بود و نه به این نقطه پایان یافت. شروع اشتباه محاسبه سیاسی مجاهدین خلق تحلیلی بود که بواسطه آن از آغاز انقلاب جناح حاکم و مغز متفکر و رهبر این جناح را آیت الله بهشتی دانسته و آیت الله خمینی را هم اگر چه همنوع ولی متأثر از تحلیل های وی می دید. این تحلیل حالا می گفت حکومت پس از حذف بنی صدر یکپارچه شده و قدرت واقعی کشور اکنون آیت الله بهشتی است. پس با زدن این سر (آیت الله بهشتی) رژیم سرنگون خواهد شد.”

یکی از مسائل عمده درباره مسئولیت انفجار تروریستی ساختمان حزب جمهوری اسلامی و شهادت شخصیت های برجسته، این است که سازمان مجاهدین خلق هرگز به طور رسمی مسئولیت انفجار را برعهده نگرفت. ابتدا تصور می شد که ملاحظاتی در غرب وجود دارد اما بعدها مشخص شد که اعضا و هواداران سازمان در آن زمان آماگی پذیرش چنین اقدامی را نداشتند.

ترور 7 تیر

بعد از سقوط رژیم بعثی صدام در عراق، نوارهای فیلمبرداری شده از ملاقات ها و مذاکرات فوق سری رجوی با مقامات اطلاعاتی و امنیتی این رژیم کشف شد و تعدادی از آنها در اروپا منتشر گردید. از جمله متن مکتوب پنج ملاقات رجوی طی سال های 1991 تا 2001 میلادی به همراه سی دی تصویری و صوتی آن در سال 1383 در قالب یک کتاب به ضمیمه سی دی،‌ در لندن انتشار یافت. مسعود رجوی در یکی از این ملاقات ها صریحاً در مورد مسئولیت سازمان در انفجار هفتم تیر سخن می گوید.

وی در دیداری با سپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس سازمان کل اطلاعات عراق در سال 1999 میلادی (1378 شمسی) هنگام اشاره به سوابق روابط قبلی با آمریکا و فرانسه چنین می گوید: “همانگونه که اطلاع دارید من در سال های 1981 تا 1986 در پاریس بودم، در آن سال ها … به ما تروریست نمی گفتند، هر چند که کاخ سفید و کاخ الیزه می دانستند، با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، می دانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد … آنها می دانستند و خوب هم می دانستند،‌ ولی صفت تروریست به ما نزدند.”

لازم به ذکر است که ضبط تلویزیونی این جلسه و سایر مذاکرات رجوی و مقامات امنیتی رژیم بعث عراق به طور مخفیانه و توسط سرویس اطلاعاتی عراق صورت پذیرفته بود که پس از تصرف آرشیوهای فوق سری مراکز اطلاعاتی به دست گروهی از مردم و نیروهای مبارز عراقی کشف شد. آن بخش از نوارهای منتشره در لندن توسط یک نماینده برجسته پارلمان اروپا به نام بارونس اِما نیکلسون از عراق خارج شده و در اختیار ناشران آن قرار گرفت.

در تحقیقات مشخص شد این عمل وحشیانه که نزدیک به یکصد تن کشته و مجروح داشت توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق تدارک دیده شده بود و یکی از افراد موثر در این جنایت فردی به نام محمدرضا کلاهی شناسایی شد.

محمدرضا کلاهی دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران بود که در حین وقوع حادثه‌ متواری شد. او سپس به عراق رفت و با خورشید فرجی ازدواج نمود و در سال 1370 مسئله دار و خواهان جدایی شد و نهایتا در سال 1372 به آلمان رفت.

روز ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ (۲۴ آذر ۱۳۹۴)، علی معتمد، تکنسین برق ۵۶ ساله که ساکن شهر کوچک المیره در نزدیکی آمستردام بود، با شلیک یک گلوله به سرش کشته شد. مقتول عازم محل کارش بود و تیراندازی در آستانه در خانه ‌صورت گرفت. عوامل قتل بلافاصله از صحنه گریختند و سپس اتومبیل ب ‌ام‌ و مسروقه مورد استفاده را آتش زدند.

کلاهی

کمی بعد معلوم شد که علی معتمد، مردی که سرگرم یک زندگی آرام خانوادگی بود، عامل بزرگترین سوءقصد تاریخ جمهوری اسلامی با نام واقعی محمدرضا کلاهی صمدی است. او سال‌ها با هویت مستعار در هلند زندگی کرده بود. انگشت اتهام به سوی سازمان مجاهدین خلق نشانه رفت چرا که صرفا آنها از هویت اصلی مقتول و حضورش در هلند اطلاع داشتند و زنده ماندن و افشاگری های احتمالی او دیگر برایشان خطرناک بود.

عاطفه نادعلیان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا