در بخش سوم از سری مطالبی که به بررسی سوابق مجریان پروژه همخوابگی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری مجاهدین خلق میپردازد، به سراغ یکی از معروفترین و در عین حال بدنامترین فرماندهان زن در این تشکیلات رفته ایم: مهوش سپهری.
نام او در فهرست خواندگان دادگاه رسیدگی به دادخواست ۴۲ نفر از اعضای سابق مجاهدین خلق در کنار نام مسعود رجوی و مریم رجوی در روز 22 اسفند ماه 1399 توسط قاضی پورمریدی خوانده شد.
قسمت دوم مجریان پروژه همخوابگی با مسعود رجوی چه کسانی بودند – بتول رجایی
او که متولد 1335 در شهر سنندج کردستان است در جوانی به تشکیلات مجاهدین خلق پیوست و نام مستعار نسرین برای او انتخاب شد. در سلسله مراتب تشکیلاتی و ذوب در رهبری کیش شخصیتی رجوی تا آنجا پیش رفت که از فرماندهان عملیات کردکشی در سرکوب قیام کردهای اقلیم کردستان عراق بود و چند سال بعد، از مجریان برنامه رقص رهایی و عاملان پروژه سو استفاده جنسی مسعود رجوی از زنان شورای رهبری که بیش از ششصد زن را شامل میشد __ با توجه به اینکه کل زنان عضو تشکیلات مجاهدین خلق نزدیک به هزار نفر بوده است، گستردگی این پروژه همخوابگی روشن میشود.
او از سال 1376 تا 1378 مسئول اول تشکیلات بود و بنا به رسم تشکیلات هم ردیف رهبر عقیدتی شد و در آن دوره تاریکترین روزهای نشستهای شستشوی مغزی، عملیات جاری، دیگ و… را برای اعضا رقم زد. محمد رزاقی عضو سابق تشکیلات درباره دوران مسئول اولی مهوش سپهری مینویسد: « با سر کار آمدن مهوش سپهری افزایش ساعات کاری اعضاء، فشارهای روحی و روانی با نشستهای مختلفی همراه بود و مدعی بود که حق و حقوق رهبری ( مسعود رجوی و مریم قجر ) با فشارهای کاری و درست کردن ضابطههای تشکیلاتی آن حق رهبری را از گلوی اعضاء نگون بخت بیرون بکشد.»
سیامک نادری از دیگر افراد جدا از مجاهدین خلق از شوق خواهر نسرین برای به رهبری رساندن مسعود رجوی در ایران و خشم او از ملت ایران برای تنفرشان از مسعود رجوی، مینویسد: «نسرین در دهه ۸۰ در حضور مسعود و مریم رجوی و ۴۰۰۰ تن از اعضای مجاهدین خلق می گوید:«این مردم بی غیرت، بلند نمی شوند انقلاب کنند؟!. تا رهبری(رجوی) به حاکمیت برسد، اینها لیاقت این رهبری(رجوی) را ندارند.»
مریم سنجانی، بانوی جدا شده از تشکیلات در مقالهای مفصلا به عملکرد خشونت آمیز مهوش سپهری میپردازد. در بخشی از این مطلب آمده است: « مهوش سپهری یا همان «خواهر نسرین» نقش بسزایی در خفه کردن صدای مخالفان طی سالهای سیاه حکومت صدام در درون تشکیلات سازمان مجاهدین را داشت. او یکی از فرماندهان کشتار کردها در عملیات مروارید بود. او شخصی بود که بسیاری از اعضای ناراضی، شاید حدود دویست تن را شخصا محاکمه نمود و آنها را پس از تحمل ماه ها درد و رنج مشقت و بسیاری از توهینها و هتاکیها، روانه زندان ابوغریب کرد و یا اینکه آنها را به جلسه محاکمات (قرارگاه ) باقر زاده میکشاند.»
او در ادامه درباره جلسات سرکوب و ارعاب تحت رهبری مهوش سپهری مینویسد: «در قرارگاه باقر زاده یک عمارت و سالن جلسه ای برای وی ترتیب داده شده بود که در سال ۸۰ تقریبا ده ها نیروی ناراضی را شخصا به محاکمه و شکنجه میکشید. جلساتی طاقت فرسا و خرد کننده که خاطرات آن در اذهان بسیاری از ناراضیان و افراد جداشده سال هاست که پاک نمیشود و درد و رنج آن روزها برای همیشه باقی است. این سلسله جلسات سهمگین بود که به دستور مهوش سپهری به زد و خورد می انجامید، صندلیها پرتاب میشد و فحش و کتک و لعن و نفرین و تف بود که روانه فرد نگون بخت خواهان جدایی میکردند، تا او را مجبور به ماندن در تشکیلات کنند و مهوش سپهری دسته گلی از ولی نعمتش بگیرد.» سنجابی مهوش سپهری را بسیار بددهن معرفی می کند و خاطراتی از رفتار او با زنان تشکیلات دارد که گاهی از گفتن آنها شرم میکند. وی مینویسد: « وی عبارات و کلماتی را علیه زنان معترض سازمان بکار برده است که قلم نیز از نوشتن آن شرم دارد، ولی باید نوشت. مهوش سپهری برای ترساندن زنان معترض در سازمان مجاهدین، با اشاره به زندان ابوغریب عراق به آنها میگفت: “آهان حالا دیگه دلتون مرد عراقی می خواد”. »
به شهادت مریم سنجابی و خلیل رمضانی، در نتیجه این فشارها و خشونتهای حاکم بر جلسات مغزشویی تحت فرماندهی مهوش سپهری و بتول رجایی، دختر جوانی به نام نسرین احمدی جان خود را از دست میدهد. خلیل رمضانی درباره سو رفتارهای سپهری نسبت به نسرین احمدی، میگوید: « در حوالی ساعت هشت شب بود که ناگهان مهوش سپهری بسیار عصبانی شد و با میله آهنی که از قبل آماده کرده بود به نسرین حمله ور شد و آنقدر میله آهنی را بر سر او زد که نسرین روی زمین افتاد و در حالت اغماء فرو رفت. یکی از فرماندهان با دیدن این صحنه به مهوش سپهری گفت تا او را به بیمارستان منتقل کنند اما مهوش در کمال خونسردی گفت نسرین خود را به موش مردگی زده است و لحظاتی بعد مشاهده کردیم که نسرین قلبش از کار افتاد.»
حامد صرافپور عضو جدا شده از مجاهدین خلق تحلیلی از رفتار مهوش سپهری ارائه میدهد: « زمانی که مهوش سپهری به همراه مریم در فرنگ بود، در یک مکالمه تلفنی که به صورت اجلاس در اشرف پخش می شد، رجوی از وی به عنوان کسی که فردیت خودش را به طور کامل شکسته و به خوبی «بند ف» (فردیت) را پشت سر نهاده است یاد میکرد. در جلسه معرفی وی، مریم رجوی ابلاغ کرد که از این پس خانم مهوش سپهری مسئولیت شورای رهبری مجاهدین را بر عهده خواهد داشت! گویا وی صلاحیت لازم برای به دست گرفتن مهار دیگر زنان شورای رهبری را کسب نموده بود.»
مهوش سپهری فردیت خود را از دست داده بود. او مهار زنان شورای رهبری را چنان به دست گرفته بود که مسعود و مریم رجوی مهار او را. او در سرسپردگی تا آنجا پیش میرود که روح و جسم خود را به رجوی میفروشد و بقیه زنان را نیز وادار به این کار میکند. بتول سلطانی در شهادت مهم و خواندنی که از جلسه رقص رهایی میدهد میگوید: « در زمستان 1376 در قرارگاه بدیع زادگان به من رده شورای رهبری ابلاغ شد. یک سلسله نشستها برای این گروه که تازه شورای رهبری شده بودند شروع شد. مهوش سپهری ما را برای نشست مریم رجوی صدا کرد و گفتند که از کوران این مرحله عبور کرده ایم. مشخصا یادم است گفتند که حمام رفته و کاملا تمیز باشید و تمامی لباسها و روسری بایستی نو و تمیز باشد. به ما گفته شد حتی به کسانی که با یکدیگر ابلاغ رده شده بودیم، چیزی نگوئیم چون که شاید همگی از مرحله قبلی رد نشده باشند و در این مراسم نباشند. گفته شد که این حوض شورای رهبری است و رقص رهائی با مسعود است.»
مزدا پارسی