رجوی در پیامش اینبار عنوان کرد که این مقاومت با هیچ کس شروعکننده خصومت و حتی کمترین هتک حرمت نبوده و نیست. تکرار میکنیم که طبق طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی، مصوب شورای ملی مقاومت، هر نیروی جمهوریخواه و ملتزم به نفی کامل نظام ولایت فقیه که خواهان استقرار یک نظام سیاسی دمکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت است، با ماست و ما با او هستیم.
جالب است رجوی عنوان می کند این مقاومت با هیچ کس شروع کننده خصومت و حتی کمترین هتک حرمت نبوده و نیست. مگر رجوی حرمتی را باقی گذاشته است؟ من از جدا شده ها می گذرم اما این خانواده ها مگر چه کار کردند ؟ شخصاً رجوی به آنها توهین و بد و بیراه می گوید. مگر حرمتی را باقی گذاشته اید ؟ صحبت از حرمت می کنید ؟ مگر فراموش می شود چه بلایی سر خانواده ها آوردید که در اشرف در پشت سیاج و سیم خاردار به سمت آنها را سنگ پرتاب می کردید و تعداد زیادی را مجروح کردید! آقای حرمت نگه دار کی بود که گفت خانواده الدنگ ، پس کلمه حرمت برای دهان شما اضافی است .
چی شد بعد از سالیان طولانی به یاد همبستگی افتادید؟ در بدو این حرکت اگر درست گفته باشم طی سالهای 74 یا 73 بود مریم قجر آن زمان خودش در پاریس بود برای جلب و جذب ایرانیان مقیم خارج این شعار رجوی را نشخوار کرده بود اما در حد شعار باقی ماند و هیچ جنبه عملی به خود نگرفت. واقعیت این است که در پهنه عمل رجوی و تشکیلاتش به دلیل ماهیت خودکامگی قادر نبودند در زمینه همبستگی ملی مانور دهند و راهی را باز کنند تا جریانات و گروه های دیگری هم در این جبهه فعالیت کنند. این طرح پیشاپیش شکست خورده بود و در نطفه خفه شد چرا که ظرفیتش وجود نداشت و دلیل دیگرش این که رجوی هیچ وقت به جز خودش به فرد و یا سازمان دیگری اعتماد نداشت و خودش را رئیس بزرگ می دانست .
رجوی دوست داشت بقیه سرسپرده وی باشند. او حتی توان پذیرفتن یک رقیب را هم در شورای دست سازش نداشت. جریاناتی که صاحب تشکیلات بودند و وزنی داشتند زیر بار هژمونی رجوی نرفتند. در همان سالهای اولیه ، قاسملو و جریانات چپ از شورا جدا شدند علت اصلی این بود رجوی می خواست یکه تاز باقی بماند و خواسته او از بقیه این بود مطیع و فرمانبردار وی باشند ، اگر توجه کرده باشید فکر کنم دهه 70 بود رجوی برای این که در شورا دست بالا را داشته باشد به صورت گله ای تعدادی از اعضای قدیمی سازمان را عضو شورا کرد تا حق رای بیشتری داشته باشد زیرا تا قبل از این طرح در داخل شورا رجوی با مشکل بقیه اعضای شورا مواجه می شد. اعضای مستقل و جریانات مستقل مشکلاتی ایجاد می کردند به همین دلیل طرح اکثریت را در پیش گرفت تا بتواند مواضع خودش را بی چون و چرا اجرا کند .
اما به دور از واقعیت نیست که بگویم همگی اعضا جیره خوار رجوی اند. رجوی آنها را به لحاظ مالی حمایت می کند زیر پای آنها پول می ریزد تا آنها را در جبهه خودش حفظ کند اگر توجه کرده باشید آقایان دکتر قصیم و محمدرضا روحانی و متین دفتری و خانمش که سابقه طولانی در شورا داشتند بدلیل مواضع غیر اصولی و نادرست رجوی مجبور شدند خودشان را از شورا کنار بکشند . در واقع نمی خواستند زیر بار هژمونی مسئول شورا باقی بمانند به مسئول شورا انتقاد داشتند تضاد بین آنها آنقدر شدید شد که نهایتاً منجر به جدایی گردید و افشاگری هایی که این آقایان کردند ثابت شده است رجوی جز خودش کس دیگری را قبول ندارد می خواهد حرف اول و آخر را خودش بزند یعنی خط خودش را به دیگران تحمیل کند. در این وادی بعضی ها را با پول و کمک مالی می خرید و بعضی ها را با اسم و رسم های بی محتوا و وعده های پوشالی ساکت می کند و تعدادی را هم با تهدید و تطمیع نگه داشته است گرچه بسیار روشن است از بین همین هایی که الان به اصطلاح فعالیت می کنند به عنوان نماینده شورا در فلان کشور، این دسته عنوان های فرضی دارند هدایت اینها هم در دست زنانی است که بالای سر آنها یا در کنار آنها فعالیت می کنند. رجوی به هیچ کس اعتماد نمی کند اگر غیر از این باشد چرا باید این همه ریزش در شورا داشته باشد پس شکاف در شورا جدی است .
در ادامه پیام جالب اینجاست رجوی برای اولین بار در تاریخ آمده از خودش انتقاد کرده و عنوان کرد: ” اما در مقابل اینهمه بزرگواری و مهر و محبت، آنچه میماند عذر تقصیر در پیشگاه خدا و خلق و جمع یاران و همرزمان از کم و کاستی و ناکردههای شخص من است.” این رویکرد حاوی از بیچارگی و درماندگی او است. با شیادی می خواهد با یک عذر خواهی خودش را پاک جلوه دهد و ضمن این که می خواهد بگوید من هر چه در چنته داشتم گذاشتم! نه خیر حالا باید جواب پس بدهید . رجوی حالا که تشکیلات در آستانه فروپاشی است به یادش آمده که حتی شده به اسم عذر و تقصیر خودش را بی تقصیر معرفی کند! نه دیگه خیلی دیر شده و دیگر کسی شما را تحویل نمی گیرد .
گلی