فریدون مراد خانی از برادران داوود مرادخانی عضو گرفتار در فرقه مجاهدین در روز پنجم همایش سراسری انجمن نجات بیان کرد:
به نام خدا
بنده فریدون مرادخانی هستم برادر اسیر داوود مرادخانی که در سال ۶۴ به اسارت نیروهای عراقی درآمد و پس از تحمل ۵ سال اسارت در کمپ ۹ رمادی تحت فریب مزدوران سازمان به اصطلاح مجاهدین به نیت خروج از عراق و عزیمت به اروپا به ایشان پیوست و طبیعی است که همیشه ورود به اشرف اختیاری و خروج از آن به هیچ وجه مقدور نیست و به همین علت مدت ۳۵ سال هست که ما خانواده ها هیچ ملاقاتی با عزیزانمان نداشته ایم و این فرقه مخوف حتی به اندازه یک زندانی محکوم به اعدام برای فرزندان ما ارزش قائل نشده و اجازه ملاقات را از ما سلب کرده است!!!!
مطلع شدم که جمعی از جداشدگان فرقه در دادگاه بین المللی تهران طرح شکایت برعلیه سران مزدور فرقه مخوف رجویها کرده و کمپینی هم در حمایتشان شکل گرفته و بنده وخانواده ام هم از حامیان و امضاء کنندگان آن هستیم.
ما هیچوقت عزیزان دربند خود را از یاد نبرده و با نگرانی شدید از وضعیت آنها که در این پاندمی کووید ۱۹ در اسارتگاه مانز آلبانی در بدترین شرایط نگهداری میشوند، پیگیر هستیم و قدردان زحمات بی شائبه مسئولین انجمن در مراکز استانها بخصوص جداشده های اخیر که با درایت خود به آغوش خانواده برگشتند و با طرح این شکایت بار دیگر بارقه ای از امید را در دل خانواده های دردمند ایجاد و افکار عمومی جهانیان را متوجه ظلمی که برعزیزانمان رفته و طی سالیان تحمل شکنجه های روحی و بدنی و بیگاریهای وحشتناک فرصت زندگی در کنار خانواده، اشتغال، تحصیل، تشکیل خانواده وخدمت به کشور خود را تحت فریب مذبوحانه سران فرقه از دست داده اند.
کم نیستند افرادی چون برادرم داوود مرادخانی که با وجود استعداد بالا و هوش سرشار و عشق به خانواده فریب دروغ بزرگ رجویها در انتقال به اروپا را خوردند و با مغز شویی و وعده های توخالی فرقه، عمر و جوانی خود را فنا کرده واکنون نیز یوغ فریب را بر گردن خود تحمل میکنند.
آیا این فرقه پلید میتواند با پرداخت غرامت به هر اندازه از پولهای کثیفی که معلوم نیست بابت چه خیانتها و وطن فروشیها بدست آورده، جبران سالها رنج و بیگاری و فشارهای روحی روانی و طلاق اجباری اعضا و جلوگیری از ازدواج و مطرود کردن خانواده ها در ذهن اعضای پیوسته ظلمی که برآنها رفته را جبران کند؟ هرگز .
طی مراجعات مکرری که علیرغم شرایط مالی وجسمی به کشور عراق و استان دیاله و پشت سیاج های مقر اشرف داشته ام باصحنه های دردناکی مواجه شدم که روح هر انسانی را به درد می آورد.
حضور پدر و مادرهای پیر و ضجه های دردناک خواهران و برادرانی که به نیابت از پدر و مادران آسمانی آمده بودند تا لحظه ای دیدار و در آغوش گرفتن عزیزانشان را تجربه کنند، اما هدف آماج سنگ و فلاخن و فحاشیهای رکیک و ترکش های فلزی که از برش میلگرد و توسط تیرکمان پرتاب میشد قرار گرفتند، شوک عجیبی در همه ایجاد کرد .
مزدوران، خانواده ها را که متشکل از زنان و مردان سالخورده و کمر خمیده بودند مزدور، ننگ خود و الدنگ و استفراغ خشک شده نامیدند و حسرت دیدار را بر دلشان گذاشتند که این الفاظ به عینه لایق سران خود فروخته ضد خلق بوده و هست و مدارک این رفتار زشت قطعا بصورت عکس و فیلم ضبط وبه مراجع ذیصلاح ارسال شده.
بنده ضمن اعلام انزجار از فرقه مخوف و خودفروخته مجاهدین به نیابت از خواهران و برادر خودم و کلیه عزیزان دردمند وچشم انتظار حمایت خود را از شاکیان پرونده و کمپین مربوطه اعلام و از تمامی افراد و سازمانها همچون کمیسر عالی حقوق بشر ، قضات دادگاه بین الملل ایران ، دادگاه لاهه و فعالین حقوق بشر در اقصی نقاط جهان استمداد میطلبم.
اقدامات ضد انسانی سران سازمان مجاهدین خلق را محکوم و به حکم انسانیت موجبات ارتباط حضوری یا تصویری حتی تلفنی ما خانواده های دردمند و چشم انتظار را با عزیزان دربندمان در چنگال فرقه رجوی مستقر در اردوگاه مانز کشور آلبانی را فراهم کنند.
ضمن تشکر از انجمن نجات و مسئول انجمن نجات گیلان جناب احمدی