ضربه همایش پنج روزه انجمن نجات – از 16 تا 20 مرداد 1400 – آنقدر برای سازمان مجاهدین خلق سنگین بود که از یک طرف این فرقه را وادار به سکوت مطلق در این مورد نمود و از طرف دیگر مجبور شد تا دروازه های مقر فرقه ای این سازمان را بعد از سالیان به روی خبرنگاران رسانه های منتخب و حامی خود باز نماید.
اخیراً گزارشگر و تصویر بردار هفته نامه ساندی تایمز انگلستان اجازه یافتند وارد اردوگاه فرقه ای مجاهدین خلق شده و گزارشی تبلیغی همراه با فیلم از آنان در سایت این هفته نامه به تاریخ یکشنبه 22 اوت 2021 درج نمایند.
اما در همین گزارش تماماً تبلیغی برای مجاهدین خلق که عمدتاً منعکس کننده نظرات آنان است نکاتی به ناچار درج شده که برای ناظران آگاه قابل تأمل می باشد، از جمله این که افراد بسیار کمی از خارج اردوگاه مجاهدین خلق توانسته اند وارد این اردوگاه شوند.
در این گزارش آمده است:
“از نظر طرفدارانش، این گروه، دولت در انتظار است و آماده می باشد تا در زمان فروپاشی نظام فعلی ایران، قدرت را به دست بگیرد. دیگران اما این سازمان را فرقه ای عجیب و منزوی می دانند که توسط یک متعصب رهبری می شود و هیچ شانسی برای جایگزینی تئوکراسی بی رحمی که از زمان سقوط شاه ایران در سال 1979 بر کشور حاکم است، ندارد.”
گزارشگر ابتدا به شرح دروازه ورودی اردوگاه مجاهدین خلق و میزان بالای بازرسی و کنترل می پردازد. گذرنامه او و ساک هایش به دقت بازرسی شده و از ورود خودرویش به داخل اردوگاه ممانعت به عمل می آید. تعداد و بزرگی پرچم ها و تصاویر در گوشه و کنار نظر وی را جلب می کند. به او گفته شده است که وی اولین ژورنالیست انگلیسی است که توانسته است وارد اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی شود. البته او سؤال نکرده است که چرا ورود خبرنگاران به این مقر اینقدر دشوار و محدود است. به یاد داریم که در گذشته چه برخوردی با خبرنگارانی که به این مقر مراجعه داشته اند، خصوصاً خبرنگار شبکه تلویزیونی کانال 4 انگلستان، شده است.
تعداد تقریبی ساکنان اردوگاه 2800 نفر ذکر شده است. جالب است که گزارشگر مدعی است که این افراد آنقدر متعصب و به مریم رجوی وفادار و وابسته هستند که زندگی خانوادگی را کنار گذاشته و تجرد دائم را تا زمان پیروزی پذیرفته اند. گزارشگر اگر یک قدم جلوتر می رفت به فرقه ای بودن مناسبات مجاهدین خلق و نوع رابطه ای که پیروان این سازمان با رهبری دارند پی می برد.
اطلاعات به دست آمده حاکی است که این مقاله با توجه به دادگاه جاری در استکهلم و با پرداخت پول کلان (قبلاً هم در خصوص این نشریه و این تیم سابقه داشته است) تهیه شده اما جالب است که حتی وقتی مجاهدین خلق می خواهند با صرف هزینه تبلیغ کنند باز هم به نوعی ماهیتشان رو می شود. کاش این نشریه و این تیم گزارشگر حداقل برای آبروی خودشان هم که شده اشاره ای به حامی بیش از دو دهه این فرقه یعنی صدام حسین می کرد.
مریم رجوی سال ها بود که نه از مقر خود بیرون می آمد و نه کسی را به مقر خود راه می داد. ترسی که این روزها بر مجاهدین خلق و رهبری آن مستولی شده این است که احساس می کنند دارند از صحنه حذف می شوند. این ترس، خودش را به شکل سکوت در قبال همایش خانواده ها و همچنین بازکردن دروازه ی اردوگاه فرقه در آلبانی نشان می دهد.
مقاله در کل حائز اهمیت چندانی نیست اما قطعاً فرقه رجوی بخش هایی از آن را به صورت تبلیغی مورد استفاده قرار می دهد تا باز دیده شود و بلکه مجدداً پسندیده شود. اما جالب است که حتی وقتی می خواهند تبلیغ هم بکنند نمی توانند حداقل چند نکته در مورد فرقه ای بودن این سازمان در آن اضافه ننمایند!
ناظران معتقدند که اجازه ورود خبرنگار به داخل اردوگاه فرقه رجوی و خصوصاً مصاحبه اش با مریم رجوی صرفاً به خاطر دادگاه جاری در سوئد است که سازمان مجاهدین خلق نتوانسته است استفاده تبلیغی لازم را از آن به عمل آورد و ابتکار عمل را در آن به دست بگیرد.
گزارشگر مربوطه می گوید که شاهین قبادی 59 ساله با کت و شلوار در گرمای 40 درجه به استقبال او می رود. او اولین بار شاهین را 25 سال پیش همراه با حسین عابدینی در لندن ملاقات کرده است. هفته نامه ساندی تایمز که آشکارا طرفدار صهیونیزم است از نزدیک ترین رسانه ها به مجاهدین خلق به شمار می رود که در ضدیت با ایران و ایرانی طی این سالیان هرگز کوتاهی نکرده است. تنها فردی با سابقه دوستی 25 ساله که همه جوره امتحان خود را پس داده است اجازه ورود به اردوگاه فرقه ای مجاهدین خلق را پیدا می کند.
جالب است که قبادی اصرار دارد مسعود رجوی که هیچ رد و نشانی از وی وجود ندارد هنوز زنده است اما به دلایل امنیتی از انظار پنهان می باشد. سؤال گزارشگر که “آیا او در این اردوگاه است؟” بی پاسخ باقی می ماند و معما در ذهن وی همچنان باقی است. قطعاً برای این گزارشگر “دلایل امنیتی” در آلبانی برای مخفی شدن به اصطلاح رهبر مقاومت ایران مفهوم نیست.
سپس گزارشگر با سه نفر ملبس به کت و شلوار تیره و کراوات دیدار می کند. او با حمید 55 ساله که از 16 سالگی مدرسه را رها کرده و به مجاهدین خلق پیوسته است، رامین 64 ساله و سپس محمد محدثین 65 ساله مسئول روابط بین الملل مجاهدین خلق گفتگو می نماید. وی از سرنگون کردن جمهوری اسلامی می گوید و معمای ذهن گزارشگر اینست که این تعداد افراد مسن از یک اردوگاه در آلبانی چگونه می خواهند این کار را انجام دهند.
گزارشگر توضیح می دهد ناهار که مرغ و سالاد است توسط افرادی بسیار مسن سرو می شود. نظر او در چند جا اینست که روزگار مجاهدین خلق پایان یافته و آنان پا به سنین کهولت گذاشته اند و برای تهران دیگر تهدیدی جدی به حساب نمی آیند.
در خصوص میتینگ های پر زرق و برق مجاهدین خلق که اخیراً به صورت آنلاین انجام می گیرد صحبت به میان می آید و حمایت برخی سیاستمداران سابق آمریکایی و اروپایی به رخ کشیده می شود. گزارشگر مجبور است اعلام نماید که آنان مواضع دولت های غربی را بیان نمی کنند و این دولت ها هرگز به دنبال سرنگونی رژیم تهران و حمایت از مجاهدین خلق نیستند.
موضوع مالی و کمک های بی دریغ رژیم سعودی، دشمن آشکار ایران، مطرح می شود که قبادی آن را رد می کند. میزان هزینه های سرسام آور مجاهدین خلق معمای ذهن گزارشگر است. موضوع ارتش سایبری و مزرعه ترول مجاهدین خلق به میان می آید که آن هم انکار می گردد. البته اشاره ای به مسدود شدن صدها حساب کاربری مجاهدین خلق در آلبانی توسط شبکه های معتبر اجتماعی که انعکاس گسترده ای در رسانه های بین المللی داشته است نمی شود.
گزارشگر مربوطه مجبور است برای این که گزارش وی تماماً تبلیغی و یک جانبه به نظر نیاید به سراغ نجات یافتگان سازمان مجاهدین خلق در آلبانی نیز برود. او می نویسد:
“برای کسب اطلاعات بیشتر از منتقدان گروه، از کافه ای در تیرانا به مدیریت حسن حیرانی 42 ساله دیدن می کنم، یکی از چندین عضو سابق مجاهدین خلق (مقامات اردوگاه در مورد تعداد دقیق آن ها مبهم صحبت می کنند) است که مجاهدین خلق را ترک کرده و خانه خود را در پایتخت آلبانی برپا نموده اند. این “جداشده” خود شکایت می کند که جنگجویان مجاهدین خلق مجبورند تسلیم نشست های شبانه ی “انتقاد از خود” شوند و خصوصی ترین افکار جنسی خود را اعتراف نمایند. او می گوید: “اردوگاه یک زندان است.”
گزارش ادامه می دهد: “فرزین هاشمی، 62 ساله، رئیس “کمیته روابط خارجی” سازمان مجاهدین خلق، می گوید ادعاهای جلسات انتقاد از خود “دروغ محض” و بخشی از روایتی است که توسط رژیم ایران تبلیغ می شود تا علیه مجاهدین خلق به عنوان یک فرقه منزوی سیاه نمایی کند. هاشمی می گوید حیرانی به عنوان عامل نفوذ رژیم از گروه اخراج شد. هاشمی می افزاید که کافه حیرانی توسط جبهه ای از جانب اطلاعات ایران تأمین می شود. حیرانی می گوید که توسط یک “NGO” در ایران تأمین مالی می گردد.”
وقتی فرزین هاشمی، یک مقام مسئول در سازمان مجاهدین خلق، وجود جلسات “عملیات جاری” و “غسل” را از اساس انکار کرده و ساخته و پرداخته رژیم ایران معرفی می کند که صدها و صدها نفر از جمله خود فرزین در این نشست ها طی سالیان سال شرکت کرده اند، معلوم است که این سازمان چقدر در مواضع خود صادق است و چگونه ریاکارانه همه چیز را به رژیم ایران مصادره می کند. واقعاً که مردم ایران برازنده ترین صفت را در خصوص این فرقه به کار می برند: “منافقین”.
گزارش تبلیغی مجاهدین خلق حاوی نکات دیگری هم هست. این گزارش عنوان می دارد: “از دیگر منتقدان می توان به دیده بان حقوق بشر اشاره کرد که در سال 2005 گزارشی را منتشر نمود که مدعی بود مجاهدین خلق برخی از اعضایشان را برخلاف میل خود در اردوگاه سابق خود در عراق نگه داشته است. اما دیوید فیلیپس، سرهنگ پلیس نظامی ایالات متحده مسئول اردوگاه در سال 2004 – بعد از بازرسی های متعددی که انجام داد – در نامه ای به کنگره نوشت: “هیچ وقت … هیچ مدرک موثقی برای اثبات ادعاها پیدا نکردیم.”
لازم به ذکر است که دیدبان حقوق بشر گزارش خود را بر اساس شهادت تعداد زیادی از کسانی که پادگان اشرف در عراق و جنایت علیه بشریت، از جمله شکنجه های سیستماتیک و گسترده که بعضا منجر به مرگ شده است را شخصا تجربه یا مشاهده کرده اند، تنظیم گردیده است.
گزارشگر در مدت اقامت خود مصاحبه ای هم با مریم رجوی دارد که از عجایب این سالیان است. او همان توهمات گذشته را تکرار می کند و هر انتقادی را به توطئه رژیم ایران ربط می دهد و هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارد.
دروغ شاخدار مریم رجوی در آلبانی در این مصاحبه آنست که می گوید مقیم پاریس می باشد و شوهرش مسعود رجوی این سازمان را در اوایل دهه 80 میلادی در پاریس بنیانگذاری کرده است.
بعد از مطالعه ی گزارش مذکور، این سؤالات پیش می آید که:
اولاً چرا مجاهدین خلق اینقدر دروغ می گویند، آن هم در خصوص مطالبی که شاهدان عینی آن اعضای سابق سازمان هستند و بارها و بارها ماهیت ضدبشری فرقه رجوی را برملا کرده اند.
ثانیاً چرا مریم رجوی در این مقطع مایل به پذیرش خبرنگار در مقر فرقه ای خود و انجام مصاحبه شده است؟ آیا این موضوع ربطی به ترس از بسیج خانواده ها و مطرح شدن “جنایت علیه بشریت” توسط آنان و همچنین نادیده گرفته شدن در دادگاه استکهلم که رجوی برای آن کیسه های گشادی دوخته بود ندارد؟
ثالثا چرا سازمان مجاهدین خلق در چنان ورطه ای غوطه ور است که حتی گزارشات تبلیغی سراسر دروغش هم نمی تواند مشکلی از مشکلات بی شمارش را رفع نماید؟
ابراهیم خدابنده