رسانه‌های اروپایی، معضل جدید فرقه رجوی

سازمان در هر دوره‌ای با استفاده از مؤلفه تبلیغات به بزرگنمایی اقداماتش پرداخته و سعی کرده است تا تصویر ارائه‌شده از خود را مطابق با آرزوهایش تطبیق دهد. از ترور مستشاران آمریکایی در تهران، بیانیه‌ها و اعلامیه‌های سازمان در روزنامه مجاهد در دهه ۶۰ بابت ترورها و خرابکاری‌ها در شهرهای مختلف کشور تا عملیات مهران و چلچراغ که درواقع صحنه ورود مجاهدین به شهرهای مرزی و خالی از سکنه ایران بود و سعی شد با ضبط شوی تبلیغاتی به‌عنوان صحنه فتوحات سازمان ارائه شود، ازجمله‌ی این رفتار مجاهدین بوده است.

هرچند که بسیاری از این شو‌آف‌های رسانه‌ای که حقیقتاً مجاهدین در آن بسیار مهارت دارند، بعدها بلای جان خودشان شده و به‌عنوان اسناد جنایت آن‌ها مطرح‌شده‌اند.

به‌عنوان نمونه مطالب درج‌شده در روزنامه مجاهد در خصوص ترور مستشاران آمریکایی، یکی از مهم‌ترین اسنادی بود که دقیقاً در سال‌های قرارگیری نام سازمان مجاهدین در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا توسط مجاهدین به‌شدت انکار شد.

ترور مستشاران آمریکایی توسط مجاهدین

سابقه تروریستی مجاهدین در ایران و به شهادت رساندن قریب به ۱۲ هزار نفر از مردم کوچه و بازار هم ازجمله اسنادی بوده که سرکردگان مجاهدین سال‌ها بعد همه تلاششان را برای انکار آن انجام دادند؛ و این در حالی بود که نام و مشخصات، شیوه ترور و … هر یک از قربانیان با جزئیات در روزنامه‌‌های دهه ۶۰ مجاهد (نشریه رسمی مجاهدین ) منتشر گردید.

در سال‌های حضور مجاهدین در عراق، همواره یک مقر در منطقه اورسورواز پاریس نیز در اختیار مجاهدین قرار داشت که هم چهره قابل پخش و آشکار سازمان برای رسانه‌ها را تا حدی مهیا می‌کرد و هم بخشی از وظائف آن لابی‌های اروپایی مجاهدین بود و ارتباط ‌گیری با رسانه‌های غربی یکی از مأموریت‌های مهم آن به ‌حساب می‌آمد.

اعضای سازمان با روش‌های مرسوم خود با دبیران و خبرنگاران رسانه‌های بزرگ غربی ارتباط گرفته و ضمن پرداخت رشوه‌ در قالب دستمزد ثابت و ماهانه، از این مرتبطین رسانه‌ای می‌خواستند تا چهره‌ای مطابق با میل سرکردگان مجاهدین را در رسانه‌های بزرگ دنیا نمایش دهند. همین پروپاگاندای رسانه‌ای سبب شد تا فرصت و جرأت طرح مسئله ادعای سازمان مجاهدین به‌عنوان «آلترناتیو» نظام جمهوری اسلامی ایران صورت بگیرد؛ در غیر این صورت طرح این مسئله از زبان سرکردگان سازمانی با حداکثر ۵هزار نیرو (در اوج استعداد نیرویی) و آن سابقه و نفرت در میان ملت ایران به‌عنوان آلترناتیو نظام مقتدر و قدرتمند جمهوری اسلامی، بیشتر به یک شوخی شبیه بود که البته همین شوخی در برخی رسانه‌های مطرح دنیا عنوان گردید!

تبلیغ رسانه های غربی برای مجاهدین

استفاده از فضای رسانه در غرب با این روش‌های سازمان تا اخراج کامل این گروه از عراق و ورود به کشور آلبانی ادامه پیدا کرد. با ورود به آلبانی با توجه به اینکه اصل بدنه و سیاهی لشکر مجاهدین دیگر در پشت دیوارهای اشرف و در بیابان‌های عراق نبود و به مقابل چشمان رسانه‌های اروپایی منتقل‌شده بود، خیلی زود به سوژه‌ای جالب برای همان رسانه‌های غربی مبدل شد. درواقع این رسانه‌‌ها از یکسو دیگر نمی‌توانستند همچون گذشته گزارش‌های ساختگی و سفارشی سازمان را منتشر کنند، زیرا این تشکیلات اکنون دیگر در خود اروپا و در مقابل چشم هزاران دوربین و بسترهای رسانه‌ای نوظهور و فراگیری همچون شبکه‌های اجتماعی قرارگرفته بودند و دروغ‌گویی در مورد آن به اعتبار رسانه‌ها ضربه می‌زد.

از سوی دیگر نیز این فرقه تروریست بااین‌همه حاشیه و مسئله برای اروپای مدعی حقوق بشر و آزادی به سوژه‌ای نو و جالب مبدل شد. وجود این‌همه زن و مرد در کنار یکدیگر، بدون آنکه ازدواجی میان آن‌ها باشد، بدون آنکه بچه‌ای در میان آن‌ها باشد و مسائل دیگری همچون فرارهای مکرر افراد، محصور بودن به‌ظاهر اختیاری، اما درواقع اجباری آن‌ها و صدها مؤلفه دیگر اتفاقی نادر در محیط اروپا، آن‌هم در هزاره سوم محسوب می‌شد.

این مسائل سبب گردید تا کم‌کم سروکله گزارش‌های واقعی در پی نگاه‌های کنجکاو خبرنگاران به این تشکیلات فرقه‌ای جلب شود و سازمان را مجبور ساخته که هرروز در مورد یکی از این گزارش‌ها بیانیه نوشته و به نامه و نامه‌نگاری در مورد آن بپردازد و حتی در برخی موارد از سر ناچاری در رسانه‌های محدود خود به خبرنگار یا رسانه افشاگر غربی حمله نماید.

نمونه گزارش اشپیگل در مورد مجاهدین که با ده‌ها نامه‌نگاری، تلاش برای برقراری تماس و ده‌ها پیشنهاد عوامل سازمان رفع‌ورجوع نشد. به ‌علاوه اطلاعات صدها جداشده سازمان که اکنون در اروپا زندگی می‌کنند، به‌کلی تمرکز سرکردگان مجاهدین را بر هم زده و چالش پنهان‌سازی سازمان از چشمان رسانه‌ها را به وجود آورده است.

این مسئله با وجود تمام بگیر و ببندها و نظارت بر ورود خبرنگاران خاص و پرداخت هزینه برای نوشتن مقالات سفارشی باز هم گریبان فرقه را رها نمی کند. نمونه اخیر مربوط به مقاله ساندی تایمز می باشد که گر چه قرار بود مقاله ای باشد در جهت منافع سازمان و تطهیر فرقه . اما در جای جای گزارش گوشه هایی از زندگی غیرعادی و مناسبات فرقه گون حاکم بر قلعه ی اشرف نمایان می شود.
دراین‌بین پیشروی رسانه‌ها در قبال مسائل و حواشی پیرامون سازمان و اطلاع‌رسانی در مورد زندگی برده گونه حدود ۲ هزار نفر در تیرانای آلبانی نیز مشکل روزافزون سازمان است و مسئله‌ای که احتمالاً حول‌وحوش بسیاری دیگر از ابعاد کمتر دیده ‌شده سازمان از قبیل هویت‌ها و مدارک جعلی برخی از اعضا، حذف‌های فیزیکی و مناسبات درون فرقه‌ای می رود.

رهبران فرقه مجاهدین برای پیشبرد اهداف خود همواره به مؤلفه پروپاگاندا و ‏هیاهوی رسانه‌ای توجه داشته‌اند. ‏

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا