آقای مسعود رجوی
با سلام و با تبریک به مناسبت فرارسیدن عید نوروز
پیام شما به تاریخ 5 فروردین 86 که امروز یعنی 8 فروردین در اخبار سایت مجاهدین خلق ایران منعکس گردیده بود را به دقت خواندم. نامه حاضر در خصوص این پیام و چهارمین نامه ایست که طی چهار سال اخیر یعنی از زمان دستگیری ام در سوریه و انتقالم به ایران برایتان مینویسم.
قبل از این در مقطع 22 بهمن، سالروز قیام ضد سلطنتی مردم ایران، و همچنین اول فروردین، یعنی عید نوروز، منتظر پیام های تبریک مفصل شما طبق روال گذشته بودم. خصوصا مایل بودم حال که امکان ارتباط شما فراهم گردیده است، جمعبندی کامل شما از اوضاع و احوال سیاسی ایران و مقاومت را در پیام 22 بهمن بخوانم. همچنین تعجب کردم که در آستانه فرارسیدن سال نو پیام تبریکی حداقل به هواداران خود ندادید.
پیام شما در مقطعی داده شد که شورای امنیت ملل متحد قطعنامه سوم خود را بر علیه ایران صادر نمود که ظاهرا اسباب رضایت شما را فراهم کرده و به این خاطر “به ملت و رئیس جمهور برگزیده مقاومت” بشارت سرنگونی رژیم را داده اید. البته در ادامه “سلام و تبریکات نوروزی” خود را هم اعلام نموده اید ولی “تبریک مضاعف” خود را برای قطعنامه داده اید.
پیام را چند بار خواندم. راستش اگر جسارت نباشد هیچ حرف جدیدی در آن نیافتم. پیام تماما تکرار مکرر همان موارد قبل بود که سالهاست مدام به طرق مختلف بیان میشود و اهم آن نیز طلبکاری از غرب بخاطر ممانعت از سرنگونی رژیم از یک طرف و قریب الوقوع بودن این سرنگونی از طرف دیگر است. قصد ندارم من هم باز در این نامه ابهامات و سؤالات پاسخ نگرفته خود را مجددا تکرار نمایم و باز ابراز تعجب نمایم که غرب در ضدیت با ایران یا به قول شما “رژیم ضد بشری” چه کاری از دستش بر می آمده است که نکرده است و یا باز بپرسم که آیا طلبکاری شما از غرب و خصوصا آمریکا بخاطر عدم اقدام به حمله نظامی علیه ایران همچون افغانستان و عراق نیست؟ و یا ابهام همیشگی خود را تکرار نمایم که در خصوص جنگ ایران و عراق هم میگفتید که رژیم اگر راست میگوید آتش بس را بپذیرد که البته پذیرفت و آب از آب تکان نخورد و نهایتا این صدام حسین و مجاهدین خلق بودند که بازنده اصلی شدند و امروز هم این قصه را مجددا در خصوص بحث انرژی هسته ای پیش کشیده اید.
اما یک نکته در پیام شما نظر مرا جلب کرد که در این نامه صرفا میخواهم به آن بپردازم و از طرح انبوه سؤالات و ابهامات مکرر قبلی صرف نظر کنم. شما در پیامتان از “تدبیر خود به دست شراب دو ساله پس از چهل سال رنج و غصه” صحبت کرده بودید. روی این موضوع خیلی فکر کردم که قطعنامه مربوطه چه ربطی میتواند با شراب دو ساله داشته باشد و یا بهتر بگویم طی دو سال آینده چه موضوعی طرح خواهد گردید یا چه مسئله ای حل خواهد شد؟
اخیرا در سایت “همبستگی ملی” در تاریخ جمعه ۲۷ بهمن به یک نمونه تعهد نامه مورخ 15 فوریه 2007 برخورد کردم که تحت عنوان ” تعهد تک تک ما به حمایت از مقاومت، سد سدیدی در برابر استبداد آخوندی است” به موارد جالبی اشاره نموده بود که در خور توجه است. در ابتدای این تعهد نامه که مدت طولانی است بر روی سایت باقی گذاشته شده است یک سؤال اساسی مطرح گردیده و پرسیده شده است که ” از کجا باور کنیم که فاز نهائی است؟”. البته در متن تعهد نامه مربوطه پاسخ دقیقی به این سؤال آنطور که انتظار داشتم داده نشده و صرفا سپردن تعهد از جانب تک تک افراد در حمایت از مقاومت درخواست شده است. یعنی از همگان خواسته شده تا “در این کارزار شرکت کرده و جملگی تعهد بدهند”.
به اعتقاد من ربطی بین این تعهد نامه که قطعا سایت همبستگی ملی بی دلیل آنرا منتشر نمیکند و پیام شما و شراب دو ساله وجود دارد که تلاش میکنم این رابطه را آنطور که فهمیده ام توضیح بدهم.
طی دو سال قرار است چه موضوعی تعیین تکلیف شود؟ شما و سازمان مجاهدین خلق قطعا روی تهاجم نظامی آمریکا یا حداقل بالا گرفتن تضاد غرب با رژیم در مقطع فعلی حساب جدی باز میکنید و احیانا به سنت دیرینه به دنبال “جرقه و جنگ” هستید. قطعا اینطور حساب کرده اید که در حال حاضر که بوش و جنگ طلبان آمریکایی بر سر قدرت هستند و تا کنون دو جنگ را بر منطقه و همینطور بر مردم آمریکا تحمیل نموده اند زمینه برای پیش برد این استراتژی قوت گرفته است. بی جهت نیست که سایت های مجاهدین خلق تماما مملو از اظهارات ضد ایرانی بوش و رایس و سایر عناصر درنده ترین جناح امپریالیزم شده است.
واقعیت اینست که از دوران زمامداری بوش دو سال بیشتر باقی نمانده است و از نظر شما و سازمان مجاهدین خلق قطعا این دو سال سرنوشت ساز خواهد بود چرا که بعید است در انتخابات آینده آمریکا مدلی مشابه بوش به قدرت برسد که صرفا بر طبل جنگ بکوبد. بنابراین درخواست تعهد دادن همگانی در سایت همبستگی ملی و شراب دوساله شما این موضوع را به ذهن من متبادر میکند که همه چیز تا پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش باید تعیین تکلیف شود و قاعدتا تعهد تا آن مقطع معنی پیدا میکند.
از نظر شما طی دو سال آینده یا بالاخره کار آمریکا و ایران به تخاصم و جنگ میکشد که ظاهرا به مقصود خود خواهید رسید و یا اینکه این دو سال هم تمام شده و بوش خواهد رفت و فرد ملایم تری جانشین خواهد شد که دیگر شانس خود را در برپا کردن جنگ برای همیشه سوخته خواهید دید و به جای شراب 2 ساله به دنبال سرکه 70 ساله خواهید رفت!.
به هر ترتیب صرفا باید منتظر بود و دید که شرایط به چه ترتیب میشود. اما اگر حرف من برایتان ارزشی داشته باشد صرفا از بابت دلسوزی مایلم به عرض برسانم که کلا بد شروع کرده و خیلی بدتر ادامه میدهید. شما در مقطعی مردم ایران و شعارها و خواسته های آنان را تماما از معادله استراتژی خود حذف نمودید و تکیه را صرفا بر عنصر خارجی گذاشتید و ننگ و نفرت همکاری با دشمن متجاوز به خاک میهن را پذیرفتید. امروز نیز به دنبال آلترناتیوی برای صدام حسین آنهم در مهد امپریالیزم میگردید و صرفا آرزوی جنگ برای ایران را دارید و در هر پیامی هم طلبکار غرب هستید که چرا زودتر دست به کار نمیشود و جنگ را شروع نمینماید. نمیدانم تاریخ چه قضاوتی در خصوص پیشبرد چنین سیاست و استراتژی خواهد کرد اما من در کل احساس خوبی برایتان ندارم و تصور نمیکنم که حتی در شق حمله نظامی آمریکا به ایران آبی برای سازمان و شخص شما گرم شود.
اما نگرانی اصلی شخص من از بابت ادامه اسارت ذهنی اعضا و هواداران است که سالهاست بر اساس همین وعده و وعید ها و تعهدات مکرر بلاتکلیف در قرارگاه اشرف و در خارج از کشور مانده اند و خانواده های داغدار خود را همچنان چشم انتظار باقی گذاشته اند. ریزش نیرو در مقاطع مختلف به دلایل مختلف در سازمان صورت گرفته است ولی مطمئن باشید ادامه ریزش نیرو از ابن به بعد به دلیل همسویی استراتژیک شما با جنگ طلبان آمریکایی است. یقین دارم تاکنون هم عده ای بر اساس همین موضوع از سازمان فاصله گرفته و جدا شده اند. من و امثال من بر اساس بیانات شما در سالهای بعد از انقلاب که رژیم را جاده صاف کن امپریالیزم معرفی میکردید جذب شده و به سازمان پیوستیم. امروز قطعا کسانی از نزدیکان و وابستگان سازمان وجود دارند که استراتژی شما را به زیر علامت سؤال ببرند.
بهرحال جا داشت برای حفظ ظاهر هم که شده در این پیام بنوعی ناخشنودی خود را از احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران اعلام میکردید. البته برای من قابل فهم است که شما قصد ندارید دوستان جدیدی را که تلاش دارید جایگزین استخبارات و مخابرات دیکتاتوری صدام حسین نمائید از خود برنجانید.
موضوع آخر اینکه شراب دوساله و تعهد سپاری نیروها از جهت به سکوت و تمکین درآوردن آنها، مرا علاقمند کرد تا درباره نقش تعهد سپاری مداوم ایدئولوژیک در فرقه ها و همچنین وعده های دنباله دار در راستای حفظ و کنترل نیرو با توجه به منابع و نمونه های تاریخی بسیاری که در اختیار دارم کار جدیدی را آغاز نمایم.
با امیدواری به دریافت پاسخ به انبوه ابهامات و سؤالاتم
ابراهیم خدابنده، سی مارس 2007
9 فروردین 1386