دو سال از انتخاب زهرا مریخی به عنوان مسئول اول فرمایشی سازمان گذشت و برای دو سال آینده نیز با سناریو از پیش تعیین شده و اینکه انتخاب شورای به اصطلاح مرکزی بوده انتصاب شد.
حال باید دید که چرا وی دوباره انتخاب شده است؟ آیا مسئول دیگری نبود که جای زهرا مریخی را بگیرد؟ مگر زهرا مریخی از بقیه مسئولین زن بالاتر بوده است ؟ البته در این راستا می توان هزاران سئوال مطرح نمود اما در پس همه این سئوالات چیزی که بسیار مهم است و باید به آن توجه داشت اینکه ابتدا به وضعیت اسفناک داخل تشکیلات پرداخت و اوضاع را بسیار بدتر از آن چیزی دانست که خودش را نشان می دهد . اگر فرد دیگری انتخاب می شد برای مهار و مسئله داری افراد زیاد کارآیی نداشت و برای همین مجبور شدند دوباره زهرا مریخی را انتخاب کنند . زهرا مریخی به مانند پیشینه خود با ناز و کرشمه سعی کرد عنوان نماید که حاضر نبوده و به خاطر جمع که در آنجا معنایی ندارد این مسئولیت را قبول کند . برای زهرا مریخی مشخص است که وی بدون اجازه رجوی ها نمی تواند یک لیوان آب بخورد و اداهای او همش از روی فریبکاری و حقه بازی است تا بتواند بازار گرمی کرده باشد .
وی در حرفهای تکراری خود باز هم بر طبل توخالی سرنگونی می کوبد و از سازمانی دم می زند که پیشینه ترور و خیانت به وطن و جاسوسی برای بیگانه دارد و می خواهد با فریبکاری و بازی با کلمات به رجوی ها جنبه مشروعی بدهد .
چیزی که در سازمان به خوبی نمایان است نان قرض دادن زنان به همدیگر است. چون می دانند بعد از مدتی زن دیگری جای او را خواهد گرفت و بهتر است به تعریف کردن از او بپردازند و اساساٌ در فرهنگ سازمانی زنان مسئول باید از همدیگر تعریف کنند چون اگر شکافی در این کار پیدا شود تمام تشکیلات از هم خواهد پاشید و دیگر مردان برای زنان مسئول تره خورد نخواهند کرد .
زهرا خانم داستان ما باز هم از خودش مایه گذاشته که قبول چنین مسئولیتی بسیار سنگین است (طی این سالیان مشخص شده که چقدر کمرتان زیر مسئولیت خم شده ) نشستن در اطاق های آنچنانی ، کار یدی نکردن ، داشتن بهترین امکانات ، بهترین تغذیه و شما تنها کار سنگینی که انجام می دهید فک زدن و شستشوی مغزی افرادی است که باید به هر قیمت در تشکیلات باقی بمانند و این سند افتخار شماست.
زهرا مریخی در جای دیگری از حرفهای خود به مسئله فدا و صداقت می پردازد! حرفی که بیشتر به جوک می ماند. راستی طی این سالیان نه تنها تو، حتی رجوی ها کی حاضر به پرداخت فدا بودید؟ از فرار به فرانسه گرفته تا گریختن به بغداد ، فرار از زیر بمباران مهیب آمریکا در عراق و در نهایت هم فرار مریم قجر به فرانسه و مخفی شدن و گور به گور شدن رجوی ، شما از کدام فدا و صداقت حرف می زنید ؟
زهرا مریخی در میان حرفهایش باید از مریم قجر هم تعریف می کرد تا کلاس ایدئولوژیک خودش را بالا ببرد چون این یک تم ثابتی است. ابتدا از بنیانگذاران شروع شده و بعد به اشرف و موسی و بعد کشته های فروغ جاویدان و در انتها هم باید از مریم قجر حرف بزند تا این گونه بتواند کلامش را به پایان ببرد و این خطی است که همه از بالا تا پائین باید انجام بدهند .
ایکاش می شد با زهرا مریخی حرف زد و از او سوال کرد! ازایستادگی بر سر مواضع ، یا دگردیسی در تاکتیک و استراتژی ، خیانت رجوی ، فرار مریم قجر به فرانسه ، تنها گذاشتن افرادش در زیر بمباران ، به کشتن دادن تعداد زیادی از اعضا به بهانه واهی، مقاومت در اشرف ، خوشحالی نمودن برای پرچم آمریکا و … ولی از آنجایی که از رجوی آموخته، او هم حق ندارد در مقابل سئوالات مطرح شده جواب بدهد و باید خفه خون بگیرد و هم چنان به خیانت خود ادامه دهد .
باید به زهرا مریخی و بقیه زنان فریبکار فرقه رجوی گفت: اگر اکنون در وضعیتی قرار دارید که نمی توانید از آن خلاصی پیدا کنید و راه برون رفتی هم برایتان متصور نیست به خاطر سوگند دروغی است که به کلام خدا یعنی قرآن خوردید و خداوند شما و فرقه را به چنان خواری و ذلیلی انداخته که راه فراری برای شما متصور نیست و مانند شیطان هم چنان بر طبل فریبکاری و حقه بازی می کوبید و این کار برای شما هیچ منفعتی ندارد . شما هم مانند رجوی باید آموخته باشید که توان سرنگونی ندارید و اکنون هم با سیلی صورت خود را سرخ نگهداشتید و از نظر مردم ایران شما همان جنایت کارانی هستید که در داخل کشور دست به ترور زده و در جنگ نیز علیه کشور خود سلاح بدست گرفتید! پس بهتر است زیاد سنگ مردم ایران را به سینه نزنید .
زهرا مریخی برای اینکه حرفی برای دو سال انتصاب خود داشته باشد هم چنان به بسیج و سازماندهی تمام نیروها و امکانات جنبش برای برپایی ارتش کاغذی خود در شهرهای میهن آویزان می شود! کسی نیست از وی سئوال کند که از کدام ارتش حرف می زند ؟ ارتشی که دیگر حال راه رفتن هم ندارد ؟ ارتشی که میانگین سنی شان 60 سال می باشد ؟ شاید وی دلش را به کانونهای خرگوشی خوش کرده؟! معدود افراد بی خبری که فقط و فقط به خاطر دریافت پول این کار را انجام داده اند و مسئولین فرقه هم روی افرادی کار می کنند که مشکلات اقتصادی دارند و خیلی از آنان هم به محض اشراف از ماهیت فرقه به رجوی ها لعن و نفرین می فرستند که چگونه فریب شان را خوردند و مشخص است که تمام این اراجیف به خاطر سر کار گذاشتن افرادش در مناسبات و مصرف درونی است!
یعنی می توان گفت که زهرا مریخی مانند میمونی است که ادای لوطی خود را در می آورد تا بتواند برای اربابش یعنی مریم قجر بازار گرمی انجام دهد .
هادی شبانی