دیروز سری به دوستان در انجمن نجات زدم تا حال و احوالی کرده و از وضعیت دوستانم باخبر شوم. باز هم خاطرات گذشته تداعی شد و سفری به گذشته کردم. دوران حبس انفرادی ام در زندان های مجاهدین در قرارگاه اشرف از بدترین خاطرات گذشته ام است که هر بار به ذهنم تداعی می شود و گویا من را از این کابوس های لعنتی رهائی متصور نیست!
نوشته ای در سایت های رجوی زده شده بود تحت عنوان :
” یک قطرهٔ قانون؛ حقانیت مقاومت ” !
در ادامه از قول مسعود رجوی خائن و جنایت پیشه نوشته شده:
” آنچنان که رهبر مقاومت، مسعود رجوی خطاب به آخوندهای حاکم گفته است: «… هر کجا قطرهای قانون و ذرهیی عدالت و انصاف وجود داشته باشد و در هر دادگاهی که به طور نسبی هم که شده، دادگری و قانون حکومت کند، بدون تردید، مجاهدین و مقاومت ایران برندهاند. به تاراج دادن بیتالمال ملت ایران و تجارت نفت و خون حیطهٔ شما و انصاف و قانون قلمرو ماست»… ”
به به! عجب اعترافی!
ما هم نوشتیم و گفتیم:
” لطفا بفرمائید دادگاه لاهه، لطفا بفرمائید به این دادگاه، تا ببینیم همانطوریکه گفتید: ” بدون تردید ” طبق گفته تان شما برنده اید! یا ما ؟؟؟ زندان انفرادی ، شکنجه ی اعضای خود، قتل اعضای سازمان، سربه نیست کردن منتقدان، ترور و تجارت خون ، وطن فروشی، مغزشوئی و اسارت انسان ها و… حیطه ی شما ! دادخواهی، مراجعه به وجدان های بیدار، مراجعه به قانون و عدالت خواهی هم قلمرو ماست ”
اکنون گوی و میدان ، آماده است و فرش قرمز برای آقای مسعود رجوی و سایر همپالگی هایش پهن شده است!
شما یک قطره قانون ! می خواهید ، ما نیم قطره برایمان کافی است !
طبق گفته ی شما طی سالیان ، شما در هر دادگاهی پیروز و سربلند شده اید! این یک بار هم بفرمائید دادگاه لاهه و یک پیروزی دیگر رقم بزنید تا روند تاریخ تکمیل شود!
شما قسمتی از عمر گرانبهای ما را تلف کردید، بسیاری را کشتید و نابود کردید، خانواده های بسیاری را از هم دریدید! و هزاران جنایت دیگر… اما ، ما شما را فقط در دادگاه لاهه، محکوم خواهیم کرد، بقیه اش را هم بخدا خواهیم سپرد و قانون!
ما می خواهیم در تاریخ ایران، برگ جدیدی را ورق بزنیم، خدمتی بزرگ به بشریت انجام دهیم، ما عزم جزم کردیم نقاب دروغین آزادی و دمکراسی را از چهره شما برداریم، تا جهانیان با چهره ی اصلی شما که همانا شقاوت بی حد و حصر در جنون و نسل کشی و جنایت و وطن فروشی است ، آشنا شوند.
اگر چه “آزادی” واژهای مقدس، در همه ادیان، مکاتب و فرهنگها محسوب شده و بنیاد بسیاری از مکتبها بر تحقق وجوه مادی و معنوی آن استوار گشته است؛ اما هر مفهومی، ضد یا نقیض خود را نیز تداعی میکند. مفهوم آزادی، ضد خود یعنی استبداد و یا نقیض خود یعنی فساد را به ذهن متبادر میکند ، ما می خواهیم یکی از سمبل های استبداد در عصر حاضر یعنی سازمان مجاهدین خلق را به محکمه بکشانیم و چهره ی کریه ، خشک و ضدبشری این سازمان را به دنیا نشان بدهیم، این رسالتی سنگین روی دوش تک تک ما جداشده ها است که با یاران کشته شده مان در زندان های رجوی جلاد عهد بستیم! ما سیری از اسارت تا آزادی را در این فرقه طی کردیم. امروز مقهور کسی نیستیم. امروز رها شدیم، گرفتار و دربند نیستیم. امروز ما با پشت سرنهادن و ترک اسارتی سنگین در فرقه ی رجوی ، پا به زندگی آزاد گذاشتیم. اما این بدین معنا نیست که همه چیز تمام شده است. هنوز فریاد ناصرها، کوروش ها، حمیدها، یاسرها، آلان ها، مینوها، معصومه ها، مرضیه ها، هماها، مرجان ها، علی ها، سهیل ها، سعید ها، یعقوب ها، فریده ها ،سمانه ها و … در گوش ما بلند است. هنوز خون های به ناحق ریخته شده ی آنها در فرقه ی رجوی، در جوشش و قلیان است. این همه جنایت آیا نسل کشی در فرقه ی مخوف رجوی نیست؟
محمدرضا مبین، عضو نجات یافته از فرقه ی ضدبشری رجوی