در تماسی که با خانواده نرگسی داشتیم با خواهر ایشان گفتگو داشتیم و ایشان از همان ابتدا در مورد وضعیت خواهرش لیلا سئوال کرد. ما همانطور که قبلا نیز به اطلاع این خانواده رسانده بودیم گفتیم که لیلا در آلبانی می باشد و متاسفانه با وجود رفتن سازمان ضد انسانی مجاهدین به یک کشور اروپایی اما هنوز هم تمامی عناصر آن در بردگی رجوی بسر میبرند و آزادی که شامل حال همه انسانها می شود را نداشته و در شرایط غیر انسانی بسر می برند .
خانم نرگسی در رابطه با نحوه جذب خواهرش توضیحاتی داد. ایشان گفت: خواهرم وقتی کم سن و سال بود و تجربه و اطلاعاتی از سازمان و افکار آنها نداشت بواسطه ارتباط با پسر یکی از همسایه ها گرفتار شد و اکنون بیش از دو دهه است که هیچ گونه خبری از سلامتی او نداریم و متاسفانه با وجود تلاشهایمان برای دیدار با او از طرف هیچ ارگان حقوق بشری حمایت نشده ایم.
برای خانم نرگسی در رابطه با شکایت تعدادی از جدا شده ها از سران سازمان ضد انسانی مجاهدین در دادگاه های بین المللی توضیح دادم که ایشان گفت: من هم به عنوان یکی از اعضاء خانواده نرگسی میخواهم از سران سازمان مجاهدین بخاطر ربودن خواهرم و زندانی نمودن او در دادگاه بین المللی شکایت کنم و اگر امکانی وجود داشته باشد حتما این کار را انجام خواهم داد و همینطور خوشحال شدم از اینکه تعدادی توانستند بر علیه خیانتهای سران فرقه رجوی افشاگری نموده و از آنها شکایت کنند. من و خانواده ام از این شکایت جدا شده ها بر علیه سران سازمان مجاهدین خلق بشدت حمایت میکنیم و از همینجا اعلام امادگی میکنم که خانواده نرگسی نیز حاضر است در هر دادگاهی که صلاحیت داشته باشد بر علیه سران فرقه رجوی شکایت خود را مطرح نماید و بدنبال این قضیه هستیم تا بتوانیم خواهرمان را از چنگال سران فرقه رجوی نجات دهیم .
خانم نرگسی در پایان برای خواهرش لیلا پیامی داد و عنوان کرد که خدا رو شکر علیرضا هم توانست ازدواج کند و برای خودش زندگی تشکیل دهد ولی جای تو در این مراسم خیلی خالی بود و همه خانواده واقعا ناراحت نبودن تو بودند .