یکی از شگردهای جنگ روانی نیرویی که در موضع ضعف قرار گرفته، این است که با برجسته کردن مسایل جانبی و کماهمیت (زیرمجموعه) موضوعات اصلی و مهم (صورت مسأله) را مخدوش نموده و یا در حد توان به فراموشی بسپارد.
نمونه ی چنین ترفندی توسط رادیو بغداد در زمان جنگ عراق علیه ایران بسیار بهکار گرفته میشد. مثلاً آنجا که ایران به پیروزی دست پیدا میکرد، از دهها کشتهی ایرانی سخن بهمیان میآورد و یا دربارهی سخنانی که از حضور امام زمان (عج) در جبهه توسط مداحان ایراد میشد، سخن میگفت.
استفاده از ابزارهایی مانند شایعه، گزینش یکجانبهی اخبار و… از جمله ترفندهای رادیو بغداد بود که بهنظر میرسد همهی آنها را یکجا به دار و دستهی رجوی واگذار کردهاند تا با استفاده از آن، حضیض خود را بپوشانند. اما تجربهی تاریخی نشان داد که این شگردهای رادیو بغداد نیز نتوانست حکومت بعث و صدام را سرپا نگه دارد.
از جملهی این شگردها، ترفندی است که بقایای رجوی در مورد مسألهی نظامیان متجاوز انگلیسی بهکار بستهاند.
آنها که با تمام هیکل خود در دیگ هلیم فرو رفته بودند تا از این نمد برای خود کلاهی درست کنند، با مسألهی آزادی آنان مواجه شدند و به یکباره فرکانس عوض کرده و با طول موجی کاملاً متفاوت، داد و هیاهو پیرامون صنعت توابسازی بهراه انداختند و انگار نه انگار که همینها بودند که ادعا داشتند بازداشت نظامیان متجاوز انگلیسی یک گروگانگیری از قبل برنامهریزی شده برای فشار وارد آوردن بر دولتهای غربی بر سر پروندهی هستهای است!
با ارث تاریخیای که مجاهدین از عمرو عاص بردهاند، در مواقع ضعف و زبونی دست به هر اقدامی میزنند تا حضیض خود را بپوشانند حتی با کشف عورت.
در همین رابطه محمدعلی توحیدی مسؤول واحد جعلیات باند رجوی، در دفاع از ملوانان مظلوم! انگلیسی و در توصیف شکنجههای طاقتفرسایی که شدهاند میگوید:
« اعترافگرفتن تلویزیونی از ملوانها تقریباً به اندازه خود گروگانگیری آنها خبرساز و تکاندهنده بود و اظهارات تلویزیونی خانم فی ترنی، ملوان نیروی دریایی انگلستان، و دیگر ملوانها به فاصله کمتر از دو هفته دوبار جهان را شوکه کرد. یک بار وقتی که این خانم با حجاب اجباری و درحال اعتراف به تجاوز به آبهای ایران و انتقاد از سیاست منطقهیی دولت انگلستان و تعریف و تمجید از رفتار بسیار انسانی پاسداران در تلویزیون ظاهر شد. و یکبار، هنگامی که در تصاویر تلویزیونی و صفحات مطبوعات انگلستان میگفت: "من میترسیدم که زندانبانان به من هتک حرمت کنند. آنها لباس ما را درآوردند و ما را در سلول تاریک رها کردند" و "میترسیدم که به من تجاوز کنند و مرا بکشند" و "در یک نقطه فکر کردم که میخواهند برای من تابوت بسازند، آنها بههمین منظور اندازههای من را میگرفتند و من در سلول خود، صدای اره و چکشکاری را میشنیدم و فکر میکردم که دارند برایم تابوت درست میکنند". این خانم ملوان همچنین گفت که "وقتی از من میخواستند که آن نامهها را علیه کشورم و آمریکا بنویسم، احساس میکردم به کشورم خیانت میکنم. اگر این کار را نمیکردم پاسداران من را بهجرم جاسوسی محاکمه میکردند" »
بیان این توهمات به اندازهی کافی ابلهانه است، اما تکرار آن به چیزی فراتر از بلاهت احتیاج دارد و آن شارلاتانیسم است که در فرقهی رجوی بهوفور یافت میشود.
صدای شنیدن اره و چکش در حالی که وی فکر میکرده اندازهگیری از وی برای ساخت تابوت بوده است!
یا در نمونهی دیگر میگوید:
« جو تیندل 21ساله، یک تفنگدار نیروی سلطنتی انگلیس و یکی از این 15ملوان انگلیسی که در تاریخ 23مارس بهزور اسلحه در شمال خلیج فارس دستگیر شدند، گفت: "من فکر میکردم که سر یکایک ما را میبرند. یک روز پس از دستگیری، ما را به یک زندان بردند. من میترسیدم بدترین حالت بهوجود بیاید. در روز دوم، وضعیت کاملاً تغییر کرد و پاسداران لباسهای نظامی خود را تغییر داده و لباسهای سیاه به تن کرده و چهره خود را پوشاندند… چشمان ما را بستند و به دستهای ما دستبند پلاستیکی زدند، دستهایمان در پشت سرمان قرار داشت و ما را مجبور کردندکه رو بهدیوار بنشینیم. ابتدا صدای کشیدن گلنگدن سلاح بهگوش میرسید. یک نفر از ما گفت بهنظرم داریم اعدام میشویم. پس از این حرف، حال یکی از ما بههم خورد. تا آنجا که من میدانم، او تصور میکرد که سرش بریده خواهد شد. بعد همه منتظر بودیم که چنین اتفاقی واقعاً رخ دهد. آنها ما را سریعاً به یک اتاق بردند و بعد از یک عکسبرداری سریع، ما را به سلولهای انفرادی منتقل کردند و به مدت شش روز نه کسی را دیدیم و نه با کسی صحبت کردیم" » *
یک نفر گفت که میخواهیم اعدام شویم و یکی دیگر حالش به هم خورد!
الحق که شجاعت نیروهای انگلیسی هم دست کمی از شجاعت رهبری مجاهدین ندارد که تا سر و صدایی میشود دچار غش و ضعف میگردد.
اما این همه برای چیست؟
1- برای اینکه بوری و ناکامی باند رجوی بر سر قضیهی پروژهی بحرانسازی پوشانده شود و آن جعلیات را به فراموشی بسپارند.
2- از این طریق، افشاگریهای جدا شدگانی که بیش از هشتاد درصد آنها اصلاً زندانی نبوده و تمام سالهای فعالیتشان را در تشکیلات مجاهدین بودهاند را تخطئه کنند.
باید پرسید که دست یازیدن به این ترفندها و شگردها، اگر از موضع ضعف و اضمحلال نیست، ناشی از چیست؟
ایراندیدبان
______________________
* گروگانگیری و توابسازی – محمدعلی توحیدی – نشریه مجاهد شماره 849