در مورد دادگاه سوئد باید گفت رجوی ها به دنبال فرصت طلبی هرچه بیشتر هستند و چند هدف را به طور همزمان دنبال می کنند که بیشتر مصرف داخلی دارد. ابتدا سعی دارند شاکی اصلی پرونده سوئد را سازمان معرفی کنند و نفراتی که بانی این کار بودند را کنار بزنند. اکنون از زندانیانی استفاده می کنند که زمانی در زندان بسر بردند تا خودشان را از جنایت هایی که در داخل کشور انجام دادند تبرئه کنند. اما هدف بعدی که بسیار از همه مهمتر است زندانیانی که در دادگاه حاضر می شوند باید عنوان کنند که چرا از زندان آزاد شدند.و در واقع باید اعتراف کنند که در زندان کم آوردند و آزاد شدند.
آزاد شدن زندانی در مناسبات فرقه ای رجوی به گونه دیگری تعبیر می شد. وقتی یک زندانی خودش را به اشرف می رساند ابتدا باید عنوان می کرد که چرا از زندان آزاد شده و چرا اعدام نشده است؟ رجوی جنایت کار معتقد بود هر فردی که از زندان آزاد می شود با رژیم همکاری کرده و بریده است و باید متوجه شود که او بریده است و نباید کرسی زندان را با خودش به همراه داشته باشد . دیگر اینکه رجوی همیشه از زندانیان طلبکار بود و عنوان می کرد که شما تفاله هستید که اکنون نزد من آمدید. در این رابطه فرد زندانی باید گزارشاتی را می نوشت و عنوان می کرد که در زندان کم آورده است. اکنون کشاندن این افراد به دادگاه و اینکه خود فرد عنوان کند در زندان کم آورده، رجوی با این حربه سعی کرد توی سر زندانیان بزند تا دیگر کسی جرات نفس کشیدن نداشته باشد. در ضمن در مناسبات همه خواهند فهمید و او دیگر نمی تواند حرفی به لحاظ زندانی بودنش در مناسبات بزند چون به محض حرف زدن در این مورد همه او را بریده می نامند .
مریم قجر با این کار هم مسئله خراب کردن افراد زندانی در درون تشکیلاتش را حل می کند که دیگر کسی جرات نکند حرفی بزند و هم بعنوان ابزاری برای دادگاه از آنان استفاده می کند تا بتواند خودش را مطرح نماید . در ضمن به همه افراد شاکی دیکته شده است که حتماٌ زندانی از مسعود تعریف کند و بعضاٌ هم اسمی از مریم قجر بیاورند که در زندان از نام آنها استفاده می شد. در این مورد باید عنوان داشت افراد درون مناسبات با ازدواج و انتخاب مریم قجر به عنوان مسئول اولی سازمان مشکل داشتند و به راحتی وی را قبول نداشتند و با انجام یک سری نشستهای مغزشویی در نهایت برای فرار از ادامه نشست ها مریم قجر را قبول نمودند و حتی شاهد بودیم که خود رجوی هم به این مسئله اذعان می کرد. حال با این وضعیت در درون تشکیلات فکر کنید که زندانی در درون زندان چگونه به انتخاب مریم قجر پاسخ مثبت داده است جای سئوال دارد و البته می توان فهمید که همه حرفهای نفرات شاکی دروغی بیش نیست و باید این گونه به روده درازی بپردازند .
آری فرقه رجوی به دنبال اهدافی است که به آن اشاره شد و اصلاٌ قصد دارد خودش را مطرح نماید تا همه باور کنند در کنار همه خیانت ها و جنایت هایی که انجام داده وی به اصطلاح تنها آلترناتیو حکومت ایران است .
علاوه بر همه مواردی که در بالا به آن اشاره شد می توان به پر کردن وقت باقی مانده اعضای نگون بخت در اشرف سه هم اشاره داشت که اکنون موقعیت خوبی به دست آمده تا اعضای فرقه را سرکار گذاشته و هر روز تعدادی را به خیابانهای اشرف 3 بکشانند و از آنان بخواهند که شعار بدهند ولی وقتی به چهره تک تک افراد نگاه می کنیم در می یابیم که همه کوهی از تناقضات هستند و انگار به زور آنان را به محل آوردند. آنان در یک سیستم فرقه ای مجبورند به سران فرقه گوش کنند و مطیع باشند چون اگر این گونه نباشد با نشست های آنچنانی روبرو هستند .
مریم قجر و بقیه دار و دسته جنایت کارش باید بدانند از این گونه حرکات هیچ گونه دستاوردی نخواهند داشت چون در داخل کشور مردم ایران فرقه رجوی را دشمن خود می دانند که در زمان جنگ به همکاری با دشمن پرداخته و دست به کشتار سربازان ایرانی زده است .
هادی شبانی