حمید رضا فرزندم سلام
من تا به حال چندین نامه برای شما نوشتم. با خودم می گویم که شاید حمید رضا نامه های پدر دل شکسته را بخواند و تماسی با من بگیرد. یک پدر چقدر می تواند دوری فرزندش را تحمل کند؟! بعضی وقتها به خودم می گویم اگر حمید رضا در زندان ایران بود باز هم می توانستم هر چند روزی او را ببینم و یا با او تماس برقرار کنم ولی فرزندم در محلی زندانی شده است که کاملا بسته است و امکانی برای فرزندم فراهم نمی کنند که با خانواده اش تماسی بگیرد!رجوی خدا نشناس تا کی می خواهد فرزندان ما را به اسارت خودش بگیرد؟ چرا فرزندان ما را آزاد نمی کند؟!
می خواهم به رجوی بگویم تو که فرزند من را به اسارت گرفته ای لااقل به او اجازه بده تماسی با خانواده خود بگیرد. مگر فرزند مرا خریده ای و یا فکر می کنی مالک او هستی؟! خداوند انسان را آزاد آفریده است.
حمید رضا مادرت در حسرت دیدار تو از دنیا رفت. می خواهی من هم در حسرت دیدار تو از دنیا برم؟! آن وقت جوابی داری که به خدا بدهی. چشمانت را باز کن و ببین در کجا هستی؟ از دنیای به این بزرگی لذتی می بری؟ این همه سال خودت را زندانی کردی و زندگی ات را نابود کردی . هنوز هم دیر نشده می توانی برای خودت تصمیم بگیری و آزاد شوی. به حرف پدرت گوش کن و خودت را نجات بده . من و خانواده ات همچنان منتظر تو هستیم .
پدرت شمس الله نوری