اسرار مگویی که گل مریمی فاش کرد

تیر رها شده از طرف چند کودک سرباز مجاهد خلق آنچنان به هدف خورده که آرام و قرار را از باند رجوی گرفته و ناچار شده تعدادی ازاین افراد را که هنوز موفق به پاره کردن زنجیر اسارت فکری نشده اند، به صف کرده تا بنویسند که جریان انتقال آنها از عراق به کشورهای اروپایی و… بخاطر مقاصد انسان دوستانه ی؟! رجوی در کنار اصرار والدین شان بوده تا بدینوسیله جان آنها از گزند بمباران های آمریکا بر علیه کمپ های مجاهدین – که هرگز در کار نبوده – محفوظ نگه داشته شود و اگر این کودکان مدت زمانی بعد و در نوجوانی به عراق بازگردانده شدند، بخاطر اصرار خودشان بوده و مسئولین سازمان و پدر و مادرهایشان هرگز راضی به این امر نبودند.
من می توانم نمونه هایی ارائه دهم که ابدا اینطور نبوده و این کودکان تبدیل به نوجوان شده با اصرار سازمان و فریب کاری هایی که در این مورد شد، به کمپ اشرف و… بازگردانده شده و درخدمت توهمات و بوالهوسی های رجوی قرار گرفتند و دلیل عدم افشای نام این کودکان از طرف من آنست که خوف آن دارم که مورد آزار و اذیت گماشته های رجوی که مدام در تعقیب و آزار و اذیت آنها هستند، قرار گیرند و منتظرم که آنها هم زبان بگشایند تا من هم اطلاعات ذیقیمت خود را رسانه ای کنم.

آقای امین گل مریمی از این کودکان سابق است که زودتر به حرف آمده و گوشه هایی از اسرار مگو را افشا نموده و بدینجهت سخت در معرض توهین و تهمت پادوان عزیز کرده ی رجوی قرار گرفته است و این پادوان که مسلما با کم شدن امکانات اعطائی نوبت افشاگری تعداد زیادی ازآنها هم خواهد رسید ، بر سر آقای گل مریمی منت گذاشته اند که باید قدر سازمان را بداند که موفق شده درآلمان سکنی گزیده و زندگی دنج و راحتی داشته باشد!

تو گویی که افراد دیگر ایرانی که به یمن تحصیلات عالیه ی خود در آلمان و… ساکن شده و از زندگی ای در سطحی بسیار بالاتر از آقای گل مریمی برخوردارند ، وجود خارجی ندارند و خوشبخت های مرفه ، تنها کسانی هستند که زیر بال و پر باند رجوی قرار گرفته اند.
در تمامی نوشته های منسوبین رجوی بر انتخاب آزاد افراد وابسته به تشکیلات جهنمی او اشاره شده و حال آنکه به حکایت مستندات فراوان براحتی میتوان بر دروغ بودن این ادعا صحه گذاشت و به اینها گفت که شما هرگز حق انتخاب کردن و شدن نداشتید وهرچه که بوده، برشما تحمیل شده و آمادگی و شرایط لازم روحی را برای گریز از این تحمیلات نداشتید و امثال گل مریمی ها که دل به دریا سپرده و خود را رها ساختند از روحیه ی آزادی، رزمندگی و احترام بخود برخوردار بودند و کاری کردند که شما فعلا نتوانسته اید وچه بسا مسئله ی حسادت هم در اجرای دستورات سازمانی که دراین مورد کرده اید، نقش داشته است. توصیه ی من به شماهای نوعی این است که تحقیق و تفحص کرده و دریابید که نامبردگان چگونه موفق شدند که درمیان اینهمه اختناق و خفقان، روحیه ی انسانی را در خود حفظ کرده و سعادتمند شوند تا از مضرات حسادت دور شده و زندگی انسانی توام با آرامش را تجربه کنید.
در جایی دیگر ادعا شده که گل مریمی ها مهم نیستند و علت اشتهار آنان این است که از سازمان رجوی انتقاد کرده اند.

با وجودی که سازمان استحاله یافته ی مجاهدین خلق را حقیر میدانم ولی این را هم میپذیرم که چه روابط شقاوت باری در این جریان وجود دارد و از این رو معتقدم که دلیل مشهور شدن گل مریمی و یارانش که فعلا کم تعداد و در عین حال رو به تزایدند، جرات و جسارتی است که اینها در برابر این شقاوت ها و اعمال سبعانه ی فرقه ی رجوی نشان داده اند و البته شما هم در فرصت ممکن میتوانید این هنر بهروز زیستن را از خود به نمایش بگذارید.

در جای دیگر نوشته اند که گل مریمی پدیده ای نیست که سازمان بخواهد او را مغزشوئی کند و جواب من به این حرف پادوی رجوی این است که اگر ایشان پدیده ای نیست ، پس سازمان دچار چنان مضیقه ایست که روی او سرمایه گذاری کرده بود و حالا که نتیجه ی کارش را بر باد رفته می بیند، چنین خود را به آب و آتش میزند و از این مسئله میتوان نتیجه گرفت که این جماعت کودکان سابق مجاهد که دست به افشاگری زده اند، مهم بوده اند و نفی شما حقیقتی را از بین نمیبرد.

وحید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا