سلام به برادر عزیزم
برادرم محسن، پدر در آن سال هایی که به دیدارت آمد قطعأ برایت گفته که درآن حوادث پیش آمده چه کسانی رفتند و خود پدر هم قریب به 5 سال است که ما را تنها گذاشته است.
بعد از فوت پدر برادر بزرگمان حسن نیز از دنیا رفت. فقط مانده من خواهرت چشم انتظار و تنها به همراه برادر کوچکمان فرهاد در خانه پدری با یک دختر کوچک و اکنون دیگر من به عنوان تنها خواهرت مستمرأ چشم به در و گوش به زنگ خبری از برادرم محسن هستم و لحظه به لحظه آرزوی دیدارت را دارم .
برادرم در این مقطع باید رسالت و وظیفه ی برادری و سرپرستی ما را به عهده بگیری و هر طور شده برای انجام این رسالت و وظیفه اخلاقی خود را به ما برسان و بزرگ ما باش. نگذار این آخرین شانس و آرزوی خواهرت هم نابود شود. این کار را بکن و برگرد تا روح پدرمان و مادرمان و دیگراعضای خانواده که در غیاب تو و بدون آخرین دیدار با تو از این دنیا رفته اند شاد گردد .
برادرم محسن کمی با خودت خلوت کن ببین این دنیا چقدر ارزش دارد؟! غیر از این است که ما وظیفه داریم با هم مهربان باشیم و در کنارهم و هم درد هم باشیم !
اکنون من و تو تنها بازماندگان خانواده یا بایستی این شعار اخلاقی برادر و خواهری را کنار بگذاریم و یا عکس آن عمل کنیم که راه و روش انسانیت و خدا و قرآنی بوده وهست. پس تصمیم با خودت هست ومن مطمئن هستم تو می توانی با یک تلنگر به خود آیی و کاری کنی که روح همه رفتگان خانواده را شاد کنی .
از طرف خواهرت طاهره