آنچه که در این میان برجسته است همانا جنگ مجاهدین با خانواده اعضای گرفتار در این فرقه است. جنگی که بعد از سقوط صدام حسین از قرارگاه اشرف در خاک عراق شروع و تا آلبانی امتداد داشته است. برابر اعلام سایت رسمی مجاهدین در اول بهمن ۱۴۰۰ نورمراد کله جویی در آلبانی در اثر ایست قلبی و عارضه ریوی در سن ۸۷ سالگی تسلیم مرگ شد و حسرت دیدار با خانواده به ویژه دخترش را با خود به گور برد. نورمراد هشتمین فردی است که از ابتدای سال جدید تاکنون سوار بر قطار مرگ مجاهدین راهی قبرستان مانز در استان دورس آلبانی شده است.
مسلما گرفتن عکس از وی با پوشاندن لباس های مضحک پاسبانی همراه با زدن عینک ضد آفتابی در زمان حیاتش، و تعریف و تمجیدهای مشمئز کننده مریم رجوی، روباه پیر مجاهدین از این نگون بخت بعد از مرگش، صرفا آماده سازی اعضا برای بهره برداری های سیاسی در این فرقه منحوس بوده است. بدین ترتیب مشخص می شود که زنده ها نیز از نظر رهبران مجاهدین مردگانی بیش نیستند. که باید برای استفاده در بازار شام تبلیغات رسانه یی مجاهدین مورد استفاده قرار بگیرند.
اما آنچه که در این میان بیشتر به چشم می زند بی ارزش بودن خانواده در نزد رهبران فرقه گرای مجاهدین است به نحویکه حتی بعد از مرگ اعضای گرفتار در این فرقه نیز خانواده آنها همچنان در جایگاه دشمن برای مجاهدین باقی می مانند. دختران نورمراد بارها برای دیدار پدرشان به عراق آمدند و در اطراف قرارگاه اشرف نام او را فریاد زدند. ولی در مقابل این همه احساسات انسانی جز فحش و ناسزاگویی چیز دیگری از سران سنگدل مجاهدین دریافت نکردند.
کسانی که از نزدیک با نورمراد آشنایی داشتند و اکنون فرقه رجوی را ترک کرده اند می گویند نورمراد عاشق خانواده اش بود و تنها آرزویش دیدار با دخترانش بود اما رجوی حسرت این دیدار را در دل نورمراد و خانواده وی گذاشت. مریم رجوی آنقدر با خانواده این نگونبخت دشمنی داشت که حتی مرگ او را نیز با وقاحت تمام به همه تسلیت گفت غیر از خانواده نورمراد. در پیام تسلیت مریم رجوی که در رسانه های رسمی این فرقه نیز درج گردیده آمده است: « فقدان این مجاهد صدیق و بزرگوار را به مردم لرستان، به سازمان مجاهدین خلق ایران و قبل از همه به مسعود تسلیت میگویم . . . »!!!
بنابراین آنچه که در این میان برجسته است همانا جنگ مجاهدین با خانواده اعضای گرفتار در این فرقه است جنگی که بعد از سقوط صدام حسین از قرارگاه اشرف در خاک عراق شروع و تا آلبانی ادامه داشته است. جنگ بین احساسات پاک انسانی با مهیب ترین فرقه در تاریخ معاصر ایران و جهان. جنگی که در آن فرقه رجوی بنیان خانواده ها، جوانان، زنان و دختران و کودکان ما را نشانه رفته است.
اما آنچه می تواند برآیند این نبرد محسوب شود مسلماً ناکارآمدی و عدم اغنای الگوهای دروغین و جعلی توسط مجاهدین در جامعه ایران است. اکنون هم با گذشت چندین دهه از جنایات این فرقه در ایران، مردم بیش از گذشته با ماهیت فرقه ای مجاهدین آشنا شده و بهتر می توانند از خانواده های خود در مقابل تهدیدات این فرقه مراقبت کنند. گفتنی است نورمراد کله جویی، لرتبار و اهل اندیمشک بود. وی در سال ۵۹ در آغاز جنگ، بعنوان راننده ماشین آلات سنگین در خط مقدم نبرد خدمت می کرد که به اسارت نیرو های صدام در آمد .وی بعد از سالها اسارت و شکنجه در اردوگاههای صدام حسین به فرقه رجوی تحویل داده شد. اما وی هرگز فرصت خروج از این فرقه را نیافت.
نویسنده: یوسف اردلان
جل الخالق این چه لباسی است تن این اسیربدبخت کردند نه به فرم گارد راه آهن میخورد نه به فرم رفتگران. …فرقه رجوی این پیرمرداسیربدبخت را دراسارت نگه داشت تاعاقبت دردیارغربت دورازچشم خانواده ودخترانش بخاک سرد بدون طی مراسم خاص مسلمانی سپرده شود هزاران تف ولعنت براجداد کثیف رجوی ومریم هرزه که اینگونه خانوادههای اسیران بدبخت فرقه را زجرکش میکند لعنت بر نظام صهیونیستی حاکم بر سازمان ملل که بوقلمون وار داد ازعدالت ودموکراسی میزنداما ازین هرزه های قرون وسطایی حمایت میکندمسعودومریم متوهم دیوانه جایشان در تیمارستانهاست نه اینکه جان دوهزاراسیربدبخت مفلوک را بدستشان سپردن تااینگونه خودوخانوادهایشان را زجرکش کنند