از گذشته تاکنون فرقه رجوی همواره بیشترین وحشت را از جداشدههای خودش داشته است. دقیقاً از زمانی که صدام در عراق سقوط کرد و بهنوعی هیمنه پوشالی مجاهدین در ذهن اعضا ضربه خورد، شرایطی پدید آمد که فرصتهایی برای فرار یا جدایی ایجاد کردند. از آن روز به بعد بیشترین توان فرقه رجوی برای مقابله با اعضای جداشده صرف گردید. در واقع مسعود رجوی در آغاز زمان جداییها بهتر از همه میدانست که بیشترین ضربه ممکن را از اعضای سابق خودش خواهد خورد. اینکه چرا مجاهدین بیشترین ترس را از اعضای جداشده خود دارد و یا اینکه چرا اعضای جداشده این گروه بیشترین تأثیر را در مبارزه با این فرقه داشتهاند، مؤلفههای فراوانی دارد که در اینجا به بخشی از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
اطلاع از ابعاد پنهان و نقاط ضعف
یکی از مهمترین ویژگی اعضای جداشده، اطلاع آنها از همه ابعاد پنهان و ناگفته این فرقه است. این موضوع در واقع اصلیترین مؤلفهای است که باعث میشود سایر فرقهها نیز در برابر جدایی اعضای خود بهسختی مقاومت کنند و گاهی برای جلوگیری از آن دست به هر اقدامی نیز بزنند. اعضای جداشده در واقع کسانی هستند که مدتی قبل بهواسطه عضویت در فرقه و اعتمادی که به آنها بوده از بسیاری ابعاد پنهان آگاهی داشتهاند یا صرفاً به دلیل حضور در مناسبات و محیطهای درونی فرقه از اخبار و اتفاقات غیر آشکار آن مطلع بودهاند. این ابعاد گاهی شامل قتل اعضای درونی، اقدامات غیراخلاقی، نقض حقوق اعضا، برخوردهای غیرانسانی و بسیاری دیگر از رفتارهایی است که در فرقهها مرسوم است و در میان مجاهدین نیز بیش از همه مصداق دارد. در طول سالهای گذشته بیشترین اطلاع از درون فرقه رجوی نیز از طریق افشاگری جداشدهها بهدستآمده است.
هر جداشده یک سند
فرقهها همواره در برابر افشاگریهایی که در مورد آنها میشود یا هر مسئلهای که علیه آنها طرح میگردد، چه در مقابل سؤالات افکار عمومی و چه در برابر محاکم قضایی و رسمی از شیوه انکار استفاده میکنند. مجاهدین نیز همواره مطالب مطرحشده علیه خود را تکذیب کردهاند و حتی اخیراً سابقه جنایتهایی که در دهه ۶۰ در ایران داشتهاند را نیز بهکلی منکر شدهاند! انکار نقض حقوق زنان، استفادههای جنسی، تروریسم، نقض حقوق اعضا، رفتارهای غیرانسانی با خانواده و کودکان، ارتباطات مافیایی، پولشویی و … ازجمله تکذیب های مجاهدین است. اما با همه این موضعگیریها، جداشدههای این فرقه که خود سالهای زیادی را در این گروه گذراندهاند و حتی برخی از آنها در بسیاری از اقدامات خلاف مجاهدین مشارکت داشتهاند، سند زنده و غیرقابلانکاری در مورد همه تبهکاریهای رجوی هستند. این اسناد زنده و افشاگر، هم برای افکار عمومی و هم محاکم قضایی و حقوقی، رسمیت داشته و دیگر امکانی برای انکار آنها نیست.
عمر از دست رفته
یکی از نکات جالب در مورد جداشدههای مجاهدین و دیگر فرقهها عمر و زندگی از دسترفته این افراد است. هر عضو در فرقه رجوی بعد از جدایی تازه کمکم متوجه میشود زندگیاش را به خاطر منافع فردی دروغگو و فریبکار یا همان شخص سرکرده، باخته است. این ضرر غیر قابل جبران چیزی نیست که افراد بهراحتی از آن عبور کنند، ازاینرو برای جبران آن تلاش میکنند. بهترین جبران و ضربه به فرقه، افشاگری در مورد آن است که درواقع محدودیتهای قابلتوجهی برای فرقه ایجاد میکند. این محدودیتها از عدم امکان جذب نیرو تا محکومیت در افکار عمومی و حتی محکومیت در محاکم قضایی را شامل میشود. در مورد مجاهدین نیز این مسئله مصادیق بسیاری دارد. امروز در میان اعضای جداشده از فرقه رجوی افراد بسیاری با همه توان خود برای افشاگری این گروه و رسوا کردن خود شخص رجوی تلاش میکنند.
تصویری برای ترغیب به جدایی
یکی از روشهای فرقهها که در مورد مجاهدین نیز با شدت بسیار مصداق دارد، ترساندن اعضا از جدایی است. در واقع در فرقه رجوی اعضای ناراضی و خواهان جدایی را از انزوا، مرگ در بیپولی و نداری تا اعدام در بیرون از تشکیلات میترسانند و به این طریق بسیاری از اعضای خود را حفظ میکنند. اما با این حال فشارهای درون فرقه و زندگی طاقتفرسا در شرایط غیرانسانی این گروه همواره سبب شده که اعضا با وجود ترسهای بیدلیل و القایی فرقه در مورد سرنوشت بعد از جدایی، اقدام به فرار از این تشکیلات نمایند و دقیقاً بعد از جدایی است که متوجه میشوند، اساساً بیرون از این فرقه آزادی و زندگی واقعی را مییابند. این اعضای جداشده که گاهی به طرق مختلف از تجمع مقابل درهای مقر مجاهدین یا در فضای اینترنت و تلویزیون در معرض دید اعضای داخل فرقه قرار میگیرند، سند زنده و غیرقابلانکاری هستند که نشان میدهد همه تفاسیر و تصاویر ارائهشده سرکردگان در مورد سرنوشتهای وحشتناک بعد از جدایی دروغ است. به همین علت است که بسیاری از اعضای مجاهدین خصوصاً در فضای بازتر و در دسترس تر آلبانی توسط اعضای جداشده برای جدایی ترغیب شدهاند. درمجموع فرقه رجوی مانند دیگر فرقههای کنترل ذهن از فضای بیرون از تشکیلات خود اعم از خانواده اعضا، تا مردم آزاد و … وحشت دارند، اما هیچکدام از این ترسها بهاندازه وحشت از جداشدهها و فعالیتهای آنها نبوده و نیست.
رجوی حکومت نمیخواهد چون حکومت کردن سخته ولی میخواهد جاسوس باش سه کامیون طلا عربستان بده روزی چند هزار بشکه نفت صدام پولشو بده الانم بحرین امارات امریکا اسراییل باشوت شهر طلایی ساخته و حرمسرا بای رجوی در البانی زدل