ماه رمضان در فرقه رجوی

فرقه رجوی همیشه مدعی اسلام خواهی است و ایدئولوژی خود را به ظاهر روی همین مسئله سوار نموده تا بتواند با عوامفریبی نفراتی را به دام بکشد . اکنون با شروع ماه رمضان قصد دارم گوشه هایی از مناسباتی که در اشرف شاهد بودم را به اطلاع بقیه برسانم تا همه دریابند فرقه رجوی وقتی در مورد اسلام حرف می زند، دروغی بیش نیست .

قبل از اینکه وارد مناسبات شوم ماه رمضان برایم تفاوت های زیادی با ماههای دیگر داشت و بخاطر اعتقاداتم روزه می گرفتم . وقتی با سازمان آشنا شدم متوجه شدم آنان نیز دم از اسلام می زنند و این برای من انگیزاننده بود. اما بعد از وارد شدن به تشکیلات متوجه شدم تمام آن شعارها دروغی بیش نیست .

سال 64 که وارد مناسبات شدم وقتی ماه رمضان از راه رسید فکر می کردم حرفی که سران سازمان در مورد اسلام می گویند درست است. قبل از شروع ماه به همه ابلاغ می شد هر کسی به لحاظ جسمی مشکل دارد و نمی تواند روزه بگیرد نام خود را به مسئول مربوطه بدهد. تعدادی از افراد نام خود را به مسئول مربوطه مبنی بر نگرفتن روزه اعلام می کردند ولی هر روز که می گذشت بر تعداد روزه خواران اضافه می شد تا کار به جایی می رسید که در روزهای آخر به تعداد انگشتان یک دست هم برای گرفتن روزه اقدام نمی کردند و هیچ مسئولی هم دنبال نمی کرد که علت چیست . در مورد نماز خواندن هم داستان به همین شکل بود ابتدا خواندن نماز جماعت به اجبار بود و باید جمعی خوانده می شد ولی این شیوه هم چند روز بیشتر کارساز نبود . این فشار البته برای نیروهای پائین بود چون بیشتر مسئولین اصلاٌ در این مراسم شرکت نمی کردند و نماز را در محل استراحت می خواندند. البته این شیوه کار آنها بود. صبح وقتی آنان را بیدار می کردند عنوان می کردند نماز را خواندند این درحالی بود که تازه صدای اذان شنیده می شد. مسئولین فکر می کردند کسی متوجه حقه بازی آنان نمی شود ولی همه اعضا خود در میان محفل ها این موضوع را عنوان می کردند.

اما در این میان چیزی که بسیار مهم بود خود رجوی هم اعتقادی به اسلام و خواندن نماز نداشت. او دنبال کار خودش بود. بطور مثال چندین بار رجوی در نشستهای عمومی کارش تا صبح طول می کشید و زمانی نشست را تعطیل می کرد که از وقت نماز صبح گذشته بود. حالا حساب کنید وقتی کسی که خودش را سرکرده ایدئولوژیک یک جریان می داند چگونه تنظیم می کرد و نماز همه قضا می شد .

اما در مورد گرفتن روزه هم وقتی ما در سال 1369 در حوالی شهر کفری بودیم ماه رمضان از راه رسید رجوی به همه دستور داد در موقع جنگ نیازی به گرفتن روزه نیست و بعد از پایان جنگ این کار انجام خواهد گرفت ولی ما شاهد بودیم وقتی جنگ هم تمام شد و ما به قرارگاه اشرف بازگشتیم دیگر خبری از دستور رجوی برای گرفتن روزه نبود .

خواندن قرآن و تفسیر آن توسط رجوی هم پوشال بود و او اصلاٌ اعتقادی به اسلام نداشت چگونه فردی دم از اسلام می زند و می تواند دست به ترور کور علیه مردمش بزند؟ چگونه می تواند مانند اربابان زن باز خود برنامه رقص رهایی ترتیب دهد؟ چگونه می تواند دستور کندن پوست سر دیگران را بدهد؟ چگونه می تواند خانواده از بین ببرد ؟ چگونه می تواند مدعی تصاحب همه زنان عالم باشد ؟ چگونه می تواند پمپ بنزین را زنانه و مردانه کند ؟ چگونه می تواند اعضای خود را به زیر شکنجه برده و جانشان را بگیرد ؟ چگونه می تواند با دشمن مردم کشورش همکاری همه جانبه داشته باشد ؟ چگونه می تواند در برابر جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان سکوت کند ؟ چگونه می تواند از تروریست های داعش به اسم عشائر انقلابی حمایت کند ؟ چگونه سر در آخور اسرائیل و آمریکا برده تا با جاسوسی علیه کشورش اقدام کند ؟ چگونه برای مردم کشورش خواهان تحریم های بیشتر است ؟ اگر اسلام رجوی این است باید به او گفت که پیشکش خودتان و ارباب تان باد. رجوی همیشه با خواندن چند سوره و آیه از قرآن در نشست های جمعی می خواست وانمود کند که از اسلام و قرآن چیزی می داند ولی چیزی که نمود بیرونی داشت او همه سوره ها و آیه ها را در راستای منافع خودش ترجمه می کرد .

رجوی باید بداند اسلامی که وی از آن دم می زند بدرد خودشان می خورد چون از نام اسلام برای انجام کارهای کثیفش استفاده می کند و با این شیوه تعداد زیادی از جوانان را فریب داده و به کام مرگ برد و اکنون همچنان تعداد کمی اسیر مغزشویی وی در آلبانی می باشند و چنان بلایی به اسم دین بر سرشان آورده که نمی توانند برای یک لحظه هم فکر کنند .

نکته دیگری که در مناسبات از نزدیک شاهد بودم اگر کسی قرآن می خواند مسئولین به وی گوشزد می کردند که این کار را انجام ندهند چون نمی توانند مفاهیمی که بیان می شود را درک کند و به همین خاطر عنوان می کردند رجوی ناطق قرآن می باشد و دیگر نیازی به خواندن قرآن نیست و این گونه افراد را از خواندن آن برحذر می داشتند . رجوی از این ترس داشت که مبادا افراد با خواندن قرآن به ماهیت و عملکرد وی آگاهی یابند و متوجه شوند تمام ترجمه ای که وی می کند در راستای منافع خودش می باشد .آری این بود مفهوم روزه و ماه رمضان در فرقه رجوی که همه چیز باید از کانال سرکرده آن می گذشت.

در مناسبات رجوی البته همیشه این گونه بوده اگر من و ما در عراق شاهد این وضعیت بودیم حتماٌ در گذشته هم بوده و در اشرف بیشتر خودش را نشان داد که تا کجا رجوی شیطان پرست سعی نمود به اسم اسلام به فریبکاری ادامه دهد .باید به رجوی گفت هر چقدر می خواهید اندر باب اسلام به فریبکاری ادامه دهید ولی دیگر حنای شما رنگی نداشته چون اگر اعتقاد به اسلام داشتید دست به انجام ترور و جنایت های بیشمار نمی زدید .با فرا رسیدن ماه رمضان امسال نیز مریم قجر باز با فریبکاری سعی می کند خودش را مسلمان جلوه بدهد. اما باید بداند دوران عوامفریبی گذشته است.

هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا