اولین روز از ماه «می» هر سال در تقویم میلادی که در تقویم هجری شمسی معمولاً با روزهای ۱۱ یا ۱۲ اردیبهشت ماه مصادف می شود ، روز جهانی کار و کارگر نام دارد. گستردگی قشر کارگران و نیازهای آنها در بسیاری از مواقع، طمع بسیاری از گروهها را برانگیخته است.
در این میان باید گفت فرقه تروریستی رجوی، بیشترین استفاده ابزاری و در عین حال آسیبها را به کارگران ایرانی (به عنوان بدنه فعال جامعه)، وارد کرده اند آنچنان که سهم عمده ای از قربانیان تروریسم در گروه تروریستی مجاهدین مربوط به کارگران می باشد.
سازمان تروریستی مجاهدین در حالی به مناسبت روز جهانی کارگر و در حمایت از کارگران ایرانی اطلاعیه صادر می کند، که در لیست ترورهایش نام بیش از چهار هزار کارگر وجود دارد، که بسیاری از آنها حتی نام این گروه را هم نشنیده بودند، ولی به ادعای فرقه رجوی، این کارگران به دلیل حمایت از حکومت مستحق مرگ بودند!
البته نقض حقوق انسانی کارگران تنها به ترورهای این گروه ختم نمی شود و می توان از کارگران اسیر در دست فرقه مجاهدین نیز یاد کرد. با این توضیح که مجاهدین با دادن قول های دروغین مبنی بر یافتن کار به بسیاری از کارگران جویای کار در کشورهای مختلف، آنها را به صورت غیر قانونی به عراق و پایگاه نظامی فرقه رجوی در این کشور منتقل نموده و با ضبط مدارک شناسایی این اشخاص، آنها را به اجبار تحت آموزشهای نظامی و تروریستی و همچنین کارهای اجباری بدون دستمزد قرار می دادند.
ساعات کار طولانی و کمبود خواب به عنوان روشی برای خسته کردن اعضاء و جلوگیری از اینکه آنان به چیزی غیر از سازمان فکر نکنند، در دستور کار این فرقه بوده است. البته برخورد با زنان در تشکیلات به مراتب فجیع تر از مردان بوده است.
بر همین اساس نه تنها حقوق کارگری بلکه حقوق اولیه انسانی آنها را نیز نقض نموده است. این موضوع در گزارشهای انستیتو تحقیقات ملی امریکا (RAND) در سال ۲۰۰۹ و دیدبان حقوق بشر در می سال ۲۰۰۵ درباره سازمان مجاهدین و وضعیت آنها در عراق به تفصیل آمده است، که بیانگر اقدامات غیر انسانی این گروه تروریستی می باشد.
استفاده ابزاری فرقه تروریستی مجاهدین از نام کارگران نیز درست مثل سوء استفاده از نام دانشجویان، معلمان، بازاریان، زنان، دانش آموزان و در یک کلام سوء استفاده از نام مردم، امری معمول و متداول می باشد.
حال اگر نیم نگاهی به درون مناسبات ضد انسانی مجاهدین بیندازیم خواهیم دید تشکیلات مجاهدین در واقع سیستمی است که تحت آن با افراد به عنوان دارایی سازمان برخورد می شود که فراتر از بحث کار و کارگر بوده و صرفا در کادر برده داری قابل تبیین است.
برده داری معمولاً برای دوران گذشته بکار برده می شود، اما با تجزیه و تحلیل سیستم اجتماعی موجود در فرقه رجوی و براساس افشاگریهای ارزشمند انبوه جداشده از مجاهدین می توان گفت اعضای گرفتار در این فرقه به معنای واقعی برده محسوب می شوند.
رهبران مجاهدین به خود این حق را می دهند که صاحب جان و مال اعضای گرفتار در این فرقه و هر آنچه که برای هویت بخشی یک انسان تعریف شده؛ از حقوق برای کار و یا درخواست شرایط بهتر و یا مزد محروم سازند.
البته شرایط در فرقه رجوی به مراتب بدتر از هر دوره تاریک تاریخی در موضوع اسارت و برده سازی انسان در گذشته است. بنحویکه حتی رهبران این فرقه خود را صاحب افکار و هر آنچه که در ذهن اعضای گرفتار در این فرقه می گذرد نیز دانسته و آنان را به خاطر نوع تفکرشان مورد حسابرسی و حتی مجازات های سخت قرار می دهند.
ظهور زندان های خصوصی در اردوگاه های این گروه هم آن روی زشت برده داری و پایمال کردن حق و حقوق کسانی است که در این فرقه گرفتار آمده و خواهان رهایی بوده اند.
نتیجه اینکه تنها عاملی که دست باز به رهبران مجاهدین در پدید آوردن سیستم اجتماعی به شدت قرنطینه شده برده داری با اسارت و اجیر کردن انسانهای بی گناه با انواع و اقسام فریب را می دهد پیشبرد اهداف بیگانگان و در رأس همه آنها آمریکاست که رهبران این فرقه را از هرگونه حسابرسی بین المللی در امان نگه داشته است.
نویسنده : یوسف اردلان