نامه به حسن نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

حسن جان سلام

سالها می گذرد و از شما خبری نیست. سالهاست که با خانواده ات تماسی نگرفته ای. برادر جان من از شما گله ندارم چون می دانم در کمپی بسته زندگی می کنی که ارتباطی با دنیای بیرون نداری. برادرجان آیا فکر می کنی برای آزادی در آن کمپ هستی؟! وقتی خودت آزادی نداری چگونه به دنبال آزادی دیگران هستی؟ هدفی که در ذهنت داری از اساس غلط است.

دورترین نقطه ایران دسترسی به تلفن دارد اما شما که در یک کشور اروپایی زندگی می کنید چنین امکانی را ندارید و باعث تاسف است. از این تاسف می خورم راهی را انتخاب کردی که ته آن بن بست است. بهترین زندگی را می توانستی در ایران داشته باشی.  اما هنوز قدرت تصمیم گیری برای خودت داری که آینده خودت را رقم بزنی. خودت را از این بدبختی نجات بده و زندگی آزاد را برای خودت انتخاب کن. چندین سال است که تو را فریب داده اند. چشمان خودت را باز کن. ببین که چگونه زندگی در بیرون از کمپ های محل زندگی شما جریان دارد. خودت را از بند فرقه رها کن.

ما تا همیشه منتظرت هستیم.
برادرت مهدی

خروج از نسخه موبایل