به: مرتضی میرموسوی
بسمه تعالی
با عرض سلام و آرزوی سلامتی خدمت فرزند عزیزم
امیدوارم که سالم و سرزنده باشی. پسر عزیزم سالها از رفتنت میگذرد،من و مادرت و خواهران و برادرانت هنوز چشم انتظار دیدن و بودنت در کنارمان هستیم، چشم به راهت که بیایی و این چشم های به راه مانده را روشن کنی، نوری که از چشمان من و مادرت رفته را بازگردانی. 17 سال گذشت و خبری از تو به ما نرسید، میدانم در این 17 سال، در غربت و به دور از دوستان و آشنایان سختی ها و مشکلات زیادی داشتی، ولی بعد از هر سختی، راحتی خواهد بود. چند نفر از دوستان شما که در اسارت بودند از جمله آقای احمدی دوستتان بازگشته و به ما گفت که شما سالم و سرزنده هستید و باعث خوشحالی ما شد. از شما میخواهم که به وطن بازگردی که در اینجا، جای شما خیلی خالی است و با بازگشتت به کشور با هیچ مشکلی روبه رو نخواهی شد. همانطور که برای دوستتان پیش نیامده است. مادرت منتظر توست او تو را فراموش نکرده و به امید دیدنت زندگی میکند و من به عشق دیدارت زنده ام.
امیدوارم که بازگردی و باعث خوشحالی خانواده شوی و زندگی راحتی را در اینجا شروع کنی.
به امید آنروز
پدرت سیدحسن میرموسوی