یکی از بی شمار جنایات رجوی ها زمینه سازی برای حذف فیزیکی اعضا خواهان جدایی یا معترض بود. یکی از این قربانیان کریم پدرام بود. کریم یکی از سربازانی بود که در جنگ اسیر شد و در نهایت برای رهایی از مشکلاتی که در اسارت با آن روبرو بود و البته فریب عناصر فرقه به کمپ مجاهدین خلق رفت.او بعد از مدتی متوجه شد که چگونه خود را از چاله به چاه انداخته است و درصدد جبران آن برآمد و خواستار جدایی از فرقه رجوی شد. اما طبق معمول مسئولین فرمان خروج ممنوع رجوی را به وی ابلاغ کردند.
اصطلاحی که برای این گونه اعضا در فرقه استفاده می شد حلقه ضعیف بود. کریم در لیست حلقه ضعیف ها قرار گرفته بود و در نتیجه نه تنها موفق به خروج از فرقه نشد بلکه از آن روز که خواسته خود را علنی کرد، مورد برخورد، تحقیر و فشار تشکیلاتی قرار گرفت. او را به نشست های مختلف بردند و تحت سرکوب شدیدی بود. سیاق ثابت در برخورد با چنین مواردی در تشکیلات فرقه این بود که فرد خواهان جدایی را تا حد ممکن در بین جمع بد و تحقیر کرده تا اعضای دیگر با او ارتباط برقرار نکنند و تحت تاثیر او قرار نگیرند. این امر موجب منزوی شدن کریم و ایجاد فشار روانی سنگین بر او بود. البته این سبک برای همه کسانی که خواهان جدایی بوده یا معترض بودند اعمال می شد. از لحظه ای که کریم درخواست جدایی داد، از نظر رجوی ها او در لیست کسانی قرار گرفت که می بایست یا آنقدر سرکوب می شد که به غلط کردن بیافتد و یا نابود شود.
مدتی بعد از اقدامات ضد انسانی که مسئولین فرقه علیه کریم اعمال کردند، یک روز صبح خبر آوردند که: “کریم شب گذشته بر اثر شلیک ناخواسته کشته شد.”
همه می دانستند که وقتی مسئولین موضوع شلیک ناخواسته را مطرح می کنند در واقع یک دروغ و فریب است و در حقیقت یا آن فرد را کشتند یا آن که وی را آنقدر تحت فشار قرار دادند تا دست به خودکشی بزند. از سوی مسئولین گفته شد کریم هنگامی که گشت بود، سلاح خود را مسلح کرد و بعد خوابش برد و در حالی که سر سلاح را زیر گلویش قرار داده بود، دستش روی ماشه رفت و گلوگه شلیک شد.
اما دروغ هایی که در این داستان نهفته بود و همه می دانستند اینها بودند:
1- گشت ها در داخل قرارگاه اشرف سلاح خود را مسلح نمی کردند.
2- گشت ها و نگهبانی ها برای ممانعت از فرار حداقل دو نفره بود. کریم هم عضو تیم بود و نه فرمانده گشت، بنابراین بدون ابلاغ و اطلاع فرمانده گشت نمی توانست سلاحش را مسلح کند. اگر هم اینکار را می کرد، صدای کشیدن گلنگدن را بقیه افراد گشت که کنار او در داخل ماشین نشسته بودند باید می شنیدند. در این صورت به او دستور داده می شد که سلاح را خلع فشنگ کند.
3- خوابیدن در گشت ممنوع بود و اساسا با هدف گشت مغایرت داشت. بنابراین اگر کریم طوری می خوابید که خم شده و به لوله سلاح تکیه می داد، بقیه افراد گشت او را می دیدند و فرمانده گشت او را بیدار می کرد.
4- کدام آدم عاقلی سر خود را روی لوله سلاحی که مسلح شده، از ضامن خارج و آماده شلیک است می گذارد؟ کریم فرد تازه کاری نبود و به اندازه کافی تجربه نظامی داشت که بداند این کار چه خطری می تواند داشته باشد.
در حالی که کریم تا روز قبل عنوان حلقه ضعیف را داشت و با او بدترین برخوردها را می کردند، بعد از مرگش، و با هدف پوشاندن حقیقت برای او مراسم خاکسپاری برگزار کردند!
رجوی که خود مسبب اصلی مرگ کریم بود و با فرمان خود مانع از خروج او از فرقه شده و با قرار دادن او در لیست حلقه ضعیف ها فشار سنگین و غیر قابل تحملی را روی کریم آوار کرده بود، پیامی برای مرگ کریم فرستاد و در پیام سراسر دروغش، برای آن که حقیقت مرگ کریم را لاپوشانی کند، نه تنها به اینکه کریم خواهان جدایی و در نتیجه تحت برخورد بود اشاره نکرد بلکه با وقاحت مدعی بود که کریم علاقه وافری به مریم قجر و انقلاب رجوی داشت!
کشته شدن کریم یکی دیگر از برگ های سیاه در پرونده رجوی هاست که باید روزی جوابگوی آن باشند.
صالحی
سلام ، از مسئولین محترم سایت، تقاضا دارم ، بطور خاص در مورد مرگ های مشکوک در فرقه ی رجوی ، وقتی دوستان نمونه ای را درج می کنند، برای ثبت در تاریخ و ثبت دقیق جنایات رجوی ها، در تمامی موارد زمان و مکان دقیق وقوع خودکشی یا مرگ و … درج شود، مثلا در کدام قرارگاه و در حدود چه تاریخ و چه ساعتی از روز ، با ذکر جزئیات دقیق. موفق باشید.