دیدار و گفتگو انجمن نجات گیلان با خانواده یوسف مبرهن

جلسات گفت و شنود با شماری از خانواده های دردمند و چشم به راه گیلک - قسمت هشتم

در ادامه دیدارهای صمیمانه میان خانواده های گیلک عضو انجمن نجات و مسئول این انجمن در گیلان، جلسه ای مشترک با خانواده های حسینی و مبرهن برگزار شد. در قسمت قبل به دیدار با خانواده حسینی پرداختیم. و اما دیدار با خانواده مبرهن:

مسئول انجمن نجات گیلان با ابراز خوشحالی از دیدار آقای مبرهن پدر دردمند یوسف مبرهن، به استقبال ایشان رفت. آقای مبرهن گفت: حقیقت مشتاق دیدارشما بودم ولی دیگرخیلی پیرومریض احوال شده ام. همسرم نیز خدمت شما سلام دارد و به خاطرکهولت سن و بیماری نتوانست با من به رشت و به دفترانجمن بیاید.

به یاد خاطره دیدار چندسال پیش با خانواده مبرهن افتادم که به منزل ایشان رفته بودیم. مادر مهربان یوسف؛ سیده زهرا موسوی درباره مفقود شدن ناگهانی دلبندش با ما درد دل می کرد: تاریخ دقیقشو نمیدونم ولی براتون بگم که فکرکنم که نیمه دهه شصت بود که دختربزرگم بخاطرماموریت همسرش که استخدام نیروی دریایی وقت بود در بوشهرزندگی میکردند. یوسف به من و پدرش گفت که میخواد یه سری به خواهرش تو بوشهر بزنه که ما هم پذیرفتیم و رخت و لباسشو با یه مقدار خوراکی و سوغاتی جور کردیم تا برای دختر و دامادم ببره که الان هردوشون اینجا نشستن و حضور دارن. فردای رفتن یوسف با دخترم تماس گرفتم وجویای حال یوسفم شدم که یهویی دلم ریخت چونکه دخترم گفت که یوسف پیش ما نیومده. خودتون لابد منو حس میکنید که چه دردی کشیدم و چقدرغصه وغم به دلم اومد و پریشان خاطرکه نکند یوسف سراغ رجوی لعنتی رفته باشه چونکه دوتا دوست وهم محلی داشتش که میخواستن فریبش بدن و اونو از کشورخارج کنن که متاسفانه دراثرغفلتمون موفق هم شده بودن. دیگه از یوسفم خبری نداشتم و دنیام سخت و سیاه بود تا اینکه 21 سال پیشتر یعنی 11 سال بعد ازگم شدنش با من تماس گرفت و پشت خط گفت مامان من هستم یوسف . آقای پوراحمد خدمتون بگم خیلی خوشحال شدم ازاینکه صدای دلبندموشنیدم ولی یه کم هول هم شدم. تا باباشوصدا کنم لعنتی تلفنه قطع شد و دیگه از یوسفم خبرندارم تا الان که پیشتونم. نمیدونم چرا به خوابم هم نمیاد (توام با گریه).

دیداراعضای انجمن نجات گیلان از منزل پدری یوسف مبرهن عضو اسیر رجوی در آلبانی

پوراحمد بعد از خوش وبش و احوالپرسی اولیه، به طور مبسوط ازوضعیت اسیران رجوی درآلبانی توضیحاتی برای ایشان ارائه کرد. او همچنین ازوضعیت خفت بار رجویها که برای نجات خود آویزان اجنبی شده اند مطالبی بیان کرد.
پدرمبرهن درخلال صحبت مسئول انجمن، ضمن لعن ونفرین بررجویها پرسید: آخرچرا اجازه یک تماس به یوسف نمیدهند وازچه می ترسند؟ دلم میخواهد جواب این سوال و ده ها سوال خودم را از جداشده عزیزمحمود دهقان بپرسم.

دیدار پدر مبرهن با مسئول انجمن نجات گیلان

خوشبختانه درخاتمه دیدارصمیمانه دوساعته فرصتی دست داد تا این پدردردمند و چشم به راه بتواند دقایقی با محمود دهقان تماس تصویری داشته باشد و درجریان آخرین وضعیت دلبندش یوسف قراربگیرد.
دقتکار

خروج از نسخه موبایل