محمد کوهستانی در 1361 در حالی به دنیا آمد که پدر و مادرش زندگی مخفی داشتند. پدرش مصطفی کوهستانی از اهالی اصفهان و ساکن رشت بود که با مادرش زهرا فرحناک ازدواج کرد. ازدواجی تشکیلاتی که در سال 1358 به دستور سازمان مجاهدین خلق رقم خورده بود.
محمد سالهای اول عمرش را در زندگی مخفی در نقاط مختلفی از جمله شهر بم و در منزل خالهاش گذراند. پس از مدتی خانواده سه نفره کوهستانی ناپدید شدند. خانواده فرحناک دقیقا نمیدانند که زهرا، همسر و فرزندش محمد دقیقا چه سالی ایران را به مقصد عراق ترک کردند. تخمین زده میشود که این مهاجرت حوالی سال 1362 یا 1363 رخ داده باشد.
مرتضی کوهستانی، پدر محمد در عملیات فروغ جاویدان کشته شد. محمد ایام کودکی را تا 8 سالگی در قرارگاه اشرف در خاک عراق گذراند. او نیز در سال 1369 به دستور مسعود رجوی، به همراه دیگر کودکان مجاهدین خلق از مادرش جدا شد، به اروپا و احتمالا کشور آلمان قاچاق شد.
محمد از جمله کودک سربازان مجاهدین خلق بود که در 1377 به عنوان نیروی ارتش آزادی بخش مجاهدین به عراق بازگردانده شد. در کمپ اشرف به او یونیفرم نظامی پوشانده شد و تحت آموزشهای نظامی قرار گرفت. او در ادامه در بیابانهای سوزان عراق به خدمت به ارتش مجاهدین خلق ادامه داد تا هنگامیکه در سال 1388 ماجرای درگیری نیروهای مجاهدین خلق با نیروهای پلیس عراق رخ داد.
در شش و هفت مرداد 1388، سران مجاهدین خلق به نیروها دستور دادند که به خودروهای نظامی عراق اجازه ورود به کمپ اشرف ندهند و با سپر انسانی از ورود قانونی پلیس عراق برای احداث یک ایست بازرسی در کمپ اشرف جلوگیری کنند. در این درگیری خونین 11 تن از اعضای مجاهدین خلق به کشتن داده شدند و 35 نفر مجروح شدند. محمد کوهستانی از ناحیه سر آسیب دید.
بنا به اظهارات اعضای جدا شده از فرقه رجوی، محمد کوهستانی از آن پس از سردردهای شدید رنج میبرد. پس از انتقال اعضای مجاهدین خلق از اشرف به کمپ لیبرتی در نزدیکی بغداد، محمد برای معالجه به آلمان فرستاده شد. او بعدها در آخرین گردهمایی سالانه مجاهدین که در ویلپنت پاریس برگزار شد، شرکت داشت و سپس به آلبانی منتقل شد.
او هم اکنون چهل سال دارد و درمیان مجاهدین با نام محمد ترکی معروف است. محمد ترکی در کمپ اشرف سه در آلبانی در ستاد امور مالی مجاهدین خلق در امور مربوط به ارتباط مجاهدین با خیریهها، شرکای تجاری و پولشویی خدمت میکند. به گفته اعضای سابق، محمد کوهستانی هنوز از سردردهای شدید رنج میبرد و داروهای آرامبخش مصرف میکند.
اگرچه محمد و مادرش زهرا هر دو در قرارگاه اشرف سه زندگی میکنند، ارتباط مستمری با یکدیگر ندارند، مگر سالی یک یا دو بار که در مناسبتهای خاص خانوادههای درون تشکیلات با یکدیگر ملاقات میکنند. همچنین آنها هیچ ارتباطی با خانواده خود در ایران ندارند.