زنبارگی مفرط رجوی

مسعود رجوی رهبری است که ترش رویی اش برای دسته مردها و لبخندهایش برای زنان بود.
موضوع زنبارگی رجوی در فرقه چیزی نبود که بر اعضا پوشیده باشد. تقریباً همه اعضا متوجه و معترض به تضاد رفتاری او در جمع زنان و مردان فرقه بودند. در نشست ها هر زمان زنان را خطاب قرار می داد، خنده هایش از سر ذوق زدگی بلند بود و وقتی می خواست مردها را خطاب قرار دهد جوری برخورد می کرد که انگار رقبای عشقی اش را به اسارت گرفته و یا خون پدرش را از مردها طلبکار بود.

مریم و مسعود رجوی و زنان

یکی از دوستان مشهدی من در زمان حضور در فرقه در یک نشستی وقتی دید رجوی با مردها تندخویی می کند و در کسری از ثانیه نیشش تا بناگوش برای دختر جوانی از اعضا فرقه باز شد، با لحنی عصبانی اما از سر شوخی گفت: ظاهرا برادر مسعود امشب می خواهد جذبه اش را به رخ همین خواهر مجاهدمان بکشد و صیدش کند. بعد از مکث کوتاهی هم گفت: ما که بخیل نیستیم ولی چرا تحقیرمان می کند.

از برخی اعضا فرقه درباره خودکشی های بعضی از دختران جوان می شنیدم که می گفتند برادر در ارتباطش با برخی زنان زیاده روی کرده و باعث آبروریزی شان می شود.

بزرگترین ظلمی که رجوی در نتیجه همین زنبارگی در حق مردهای فرقه کرد همین سرکوب مردانگی شان است آن هم بدلیل این بود که همیشه زنان فرقه را از خود راضی نگه دارد و بگونه ای آن ها را مغزشویی کند که خود را نزدیک به رده تشکیلاتی مسعود ببینند و از مراودات با دیگر مردها اجتناب کنند و آنان را حقیر ببینند. در فرقه رجوی، همیشه زن ها تافته جدا بافته بودند و هستند و صف و تشکیلاتشان شان از مردها جداست. فقط گاهی جلوی دوربین ها کارهای مشارکتی زنان و مردان را به نمایش می گذارند که البته آن هم باز با نمایش سیطره زنان است.

تبعیض رفتاری و تحقیر مردها که نتیجه زنبارگی رجوی بود حتی امروز هم که اثری از رجوی نیست در فرقه نهادینه شده و مردهای بیچاره در فرقه بله قربان گوی زنانی شده اند که برخی شان با رجوی مار خورده اند و افعی شده اند و چنان نسخ کشی از مردها می کنند که اگر لازم باشد مرد بیچاره همچون سگ نگهبان و قلاده به گردن باید در آن سیاج لعنتی اموراتش را بگذراند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا