تروریست رانده نمیشود، بلکه سریعا بازداشت میشود

برای ” آی دزد، آی دزد” کردن، باند تروریست رجوی هم برای خودش “کمیسیون امنیت و ضد تروریزم” تشکیل داده که تصور میرود تنها یک نام است و وجود خارجی ندارد و تنها پوششی برای دادن اطلاعیه های کذایی ویک کلاغ چهل کلاغ کردن است.

این کمیسیون صوری در رابطه با سفر مرداد ماه سال جاری خانم بتول سلطانی (عضو شورای رهبری سابق و جدا شده مجاهدین ) به آلبانی که بقصد شرکت در مراسم عروسی یکی از همبندان رهایی یافته خود در آلبانی انجام شده بود، اطلاعیه ای صادر کرده و ادعا کرده که پلیس ضد تروریست آلبانی بتول سلطانی و فرد همراهش را که هم اکنون تابعیت آلمان را دارند، 72 ساعت در فرودگاه ریناس نگه داشته و سپس به آلمان دیپورت کرده است.

دروغ بودن این ادعا از اینجا روشن است که فرد تروریست به محض مشاهده بازداشت میشود و نه اینکه به محل سکونت اش بازگردانده میشود. وانگهی این 72 ساعت مورد بحث در رابطه با مقاومت و اعتراض این خانم شجاع بوده که مجدانه میخواست از حق خودش دفاع کند که تمام مراحل سفرش به آلبانی قانونی بوده است.

در طول این 72 ساعت، نیروهایی از گماشتگان خاص مریم عضدانلو در فرودگاه حضور داشتند و خانم سلطانی را تهدید بقتل می کردند. ممانعت پلیس فرودگاه هم در رابطه با توصیه ایست که عربستان و آمریکا به دولت آلبانی کرده اند تا از حضور خانواده ها در کمپ تیرانا و درخواست ملاقات ممانعت بعمل آورند.

ضمنا برابر اطلاعات واصله، پلیس آلبانی به کسانی که دست اندرکار حل این معضل بودند گفته است که مجاهدین بخاطر شکست در برگزاری کنفرانس سالیانه شان بسیار زخم خورده هستند و بنابراین صلاح ایرانی ها و مصلحت اندیشی ما در این است که مدتی درآلبانی حضور بهم نرسانند تا این جو متشنج پایان یابد.

در اطلاعیه کذایی مجاهدین که مهر “کمیسیون امنیت ومبارزه با تروریزم” خورده ، ادعا شده که اعضای انجمن آسیلا مترصد آسیب رساندن به اعضای مجاهدین هستد و البته هیچ مدرک وشاهدی برای این ادعای سخیف خود ارائه ننموده و نشان داده اند که چه دروغگوی قهاری هستند.

در این اطلاعیه دروغ هایی درباره خانم بتول سلطانی در مورد نحوه اخذ پاسپورت مطرح شده که من بعنوان کسی که بدنبال تعقیب پرونده قتل فجیع برادرزاده ام یاسر به عراق رفتم، شاهد آن بودم که با تماس خانم سلطانی که به تازگی از تیف آزاد شده بود، بستگان او و همسرش از اصفهان به عراق آمده و او را تحت پوشش خود داشتند و مدارک احتمالی تهیه شده با کمک این بستگان خانم سلطانی بوده که میتوانستند از طریق سفارت تامین نمایند و خود احتیاجی به سفر به ایران نداشت.
وانگهی خانم سلطانی بعلت آشنایی خوب اش با کامپیوتر، مدتها برای نیروهای امریکایی در تیف کار کرده و پس انداز قابل توجهی داشت و میتوانست خانه محقری در حوالی بغداد کرایه کرده و درآنجا زندگی کند تا مقدمات پناهندگی اش به آلمان فراهم شود که اینطور هم شد.

مجاهدین که در تزویر و دروغگویی دست شیطان را از پشت بسته اند، از قول سرهنگ لئو مک کلاسکی از افسران آمریکایی مسئول حفاظت اشرف نقل کرده اند که وقتی خانم سلطانی ازایران به عراق بازگشت، به او گفته که مجبور شده است که به عراق بازگردد تا خانواده‌اش در ایران امن بماند.

من که در آنزمان مدتی در عراق بخاطر طرح دعوا در دادگاه های عراق و نیز ملاقات برادرم سید مرتضی – اسیر 4 دهه ای رجوی – زمین گیر بودم و با خانم سلطانی ملاقات های زیادی در هتل و یا در سالن های دادگستری عراق داشتم و میدانم که خانم سلطانی هرگز چنین مراجعه ای به این افسر خودفروش آمریکایی نداشته و بلکه به تماس های تلفنی مژگان پارسایی با درخواست برگشت دوباره و حتی وصل کردن این تماس ها به شخص مسعود رجوی که توام با دادن امتیازات فراوان هم بود، اعتنایی نداشت.

این افسر مزدور آمریکایی در ادامه صحبتش مدعی شده که مدت کوتاهی بعد، او دوباره در اشرف ظاهر شد. این بار با اعتراض به این‌که گویا همسرش در اشرف توسط اشرفیها به‌زور نگهداری شده است و…

من بعنوان یک ناظر و شاهد بدرستی میدانم که این مراجعه در راستای راهنمائی اعضای خانواده شوهر در بند خانم سلطانی بوده و این دختر شجاع لر، جریان این ملاقات را به شکل مبسوطی برای ما توضیح داده است. مثلا شوهر ایشان با اعصابی متشنج بر سر ملاقات حاضر شده است. خانم سلطانی میگفت که من با درک روحیه بسیار بد شوهرم، هیچ دلگیری از شوهرم حسین مرادی ندارم و کماکان او را یک همسر دلبند و قانونی خود میدانست.

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا