در خصوص رابطه و تعریف سازمان مجاهدین و بطور خاص شخص رجوی از خانواده، همچنانکه قبلا گفته و نوشته شده است و مستندات گفته های مسعود رجوی نیز به کرات در معرض دید گذاشته شده است؛
خانواده مساوی است با کانون فساد
اینها خانواده نیستند بلکه مزدوران رژیم و وزارت اطلاعات هستند
ننگ ما ننگ ما فامیل الدنگ ما
اینها دیدگاه رجوی و دیگر سران مجاهدین خلق نسبت به پدران و مادران چشم انتظاری است که با خون دل فرزندان خود را بزرگ نموده تا در هنگام پیری دست آنها را بگیرند و به آنها تکیه کنند اما همه این پسران و دختران که امروز خود به پیرمردان و پیرزنانی تبدیل شده اند، در چنگال این رهبر خودکامه، دیکتاتور و ظالم گرفتار شده اند و از ابتدایی ترین حقوق خود محروم هستند و همه شاهد بودند و بودیم که در کارزار جمعی خانواده ها در مقابل پادگان اشرف در عراق چه بر سر این خانواده ها آمد .چگونه با سنگ و چوب و چماق، تیرهای دست ساز از قطعات ریز آرموتور آماج خشم و کینه عوامل رجوی قرار گرفتند .
حال چه میشود که در این شرایط نا آرامی های داخلی مجددا خانواده ها خوب و محبوب میشوند و فرقه پلید رجوی تلاش میکند از آنها سوء استفاده نماید ؟!
گزارش مختصری از نمونه ارتباطات عوامل رجوی و سرپل ها با برخی خانواده ها جهت تجربه ارائه میگردد و از خوانندگان این مطلب تقاضا دارم تجارب و نمونه های مشابه را جهت تنویر افکار عمومی و خانواده هایی که درگیر این موضوع هستند را به اطلاع برسانند .
یک نفر از اعضای مجاهدین با چند خانواده از اقوام خود در ایام نا آرامی ها تماس میگیرد. این فرد که اعلام میکند در کشور ایتالیا ساکن است ماموریت دارد تا از خانواده ها برای شرکت در اعتراضات سوء استفاده نماید و سعی میکند بیشتر با جوانان ارتباط گیری کند اما بزرگان خانواده که مخاطب فرد تماس گیرنده بودند با هوشیاری مانع از به دام افتادن جوانان می شوند .
تماس گیرنده: چرا در خانه نشستید؟
مخاطب داخل کشور: پس کجا بریم و چکار کنیم؟
تماس گیرنده: همه از خانه هایتان بیرون بیایید و شعار بدهید، به خیابانها بریزید، مگر روی میدانهای بزرگ شهر تصاویر خواهر مریم را ندیدید. تا کی میخواهید ساکت بنشینید .
مخاطب داخل کشور: ما به زندگی خودمان مشغول هستیم و این نا آرامی ها هم موقتی است و بزودی همه چیز آرام میشود، شما بفکر خودتان باشید .
مخاطب داخل کشوری که تماس گیرنده از اقوام آنها بوده، برادرش نیز در داخل سازمان است و مکرر از تماس گیرنده احوال برادرش را میپرسد که تماس گیرنده پاسخ میدهد: فلانی در آلبانی است، در ماموریت میباشد و آنها بشدت مشغول و سرگرم سرنگونی هستند !!
مخاطب با تعجب میپرسد: سرنگونی؟ سرنگونی کی؟
تماس گیرنده: سرنگونی رژیم. خواهر مریم می آید. شما به خیابانها بروید و برایش شعار بدهید و با نیروهای سرکوبگر بجنگید .
در این گفتگو پدر خانواده که کنار مخاطب نشسته و صحبت ها را میشنود با صدای بلند به تماس گیرنده میگوید اگر مریم بیاید اینجا کسی یونجه هم جلویش نمیریزد و این تازه پدر خانواده است که گرایشی نسبت به حکومت ایران ندارد .
تماس گیرنده عصبانی میشود و مقداری از الفاظی مانند کنگر خوردید و لنگر انداختید، فرزندانتان برای آزادی خون دادند شما بیخیال نشستید و… استفاده میکند .
مخاطب میگوید: فلانی تو به برادرم بگو با ما تماس بگیرد، کدام ماموریت؟! آنها آزاد نیستند که از همان چهار دیواری که در آلبانی هستند جایی دیگر بروند! چرا به ما دروغ میگویید؟ اصلا بدبخت ها چرا تو و برادرم …. ازدواج نمیکنید ، صاحب فرزند بشوید و زندگی کنید و…
تماس گیرنده: ما اهداف و وظایف مهمتری داریم، آزادی مردم ایران. ما منافع شخصی خود را فدای آزادی مردم ایران کرده ایم .
مخاطب: بهتر است شما اول خودتان را آزاد کنید. بیش از 30 سال است که شما رفته اید و هنوز خودتان آزاد نیستید، اجازه ندارید هر وقت خواستید با خانواده تماس بگیرید و مطمئنا این تماس هم با هدف سوء استفاده از خانواده صورت گرفته، بعد میخواهید مردم را آزاد کنید و…
و نهایتا گفتگو با ناراحتی و نا امیدی قطع میگردد .
خانواده های گرامی هوشیار و مواظب سوء استفاده های سازمان مجاهدین خلق باشند. بخصوص که اینبار نوجوانان و جوانان در لیست اهداف شکار مجاهدین قرار دارند .در مطالب بعدی نمونه های دیگر از این تماس ها و ارتباطات به اطلاعتان خواهد رسید.
ادامه دارد …
علی مرادی