در دنیای کلاب هاوس بحثی وجود داشت مبنی بر اینکه آیا فرقه رجوی توان تشکیل ارتشی مانند ارتش نازیست های اوکراین یا بلک واتر که افرادی استخدام شده هستند که فقط آدم بکشند را دارد یا خیر؟
این بحث از اینجا شروع شد که باتوجه به بحران اجتماعی که الآن در ایران رخ داده، آیا فرقۀ رجوی ممکن است یک چنین ارتشی با استعداد پنج الی ده هزار نفر تشکیل بدهد؟
برای بررسی این موضوع باید جنبه های مختلف آن را در نظر گرفت و امکاناتاتی را که برای تشکیل چنین ارتشی مورد نیاز است مورد بررسی قرار داد.
ابتدا به امکاناتی که فرقه رجوی برای تشکیل یک چنین گردان یا تیپی به آن نیاز داد و در قسمت دوم به امکاناتی که ندارد و امکان وجود آن نیست اشاره می کنم.
قسمت اول :
فرقه رجوی دارای حمایت سیاسی امریکا و اسرائیل است. جدا از این حمایتها نکته مهم تر این است که این دو کشور منابع کسانی هستند که می توانند آن آدم کش ها را برای تشکیل چنین نیرویی تأمین کنند و تاریخ هم تا الان نشان داده است که در این کار امریکایی ها تجربه زیادی دارند و موفق هم بودند.
به لحاظ مالی فرقه رجوی مشکلی ندارد چون خودشان نزدیک پنجاه میلیارد دلار سرمایه دارند. جدا از این، از حمایت مالی امریکا و اسرائیل به طور غیر مستقیم برخوردار هستند . بعد ازسقوط صدام هم توسط عربستان تامین مالی و رسانه ای خیلی زیادی می شوند. البته دلارهای میلیونی نفت اهدایی روزانه صدام را هم از آن زمان در کشورهای مختلف سرمایه گذاری کرده اند که بابت آن درآمدهای کلانی هنوز هم به جیب می زنند.
اخیرا نیز به نوشته رسانه های آلبانی مریم رجوی دو بار با سفیر اسرائیل در تیرانا دیدار و گفتگوی محرمانه داشته که نه این فرقه و نه اسرائیل آن را اعلام کرده اند . که به طور قطع موضوع گفتگو با توجه به رویدادهای اخیر شهرهای ایران کمک نظامی و مالی به این فرقه بویژه نظامی و آموزشی سایبری و تسلیحاتی به این فرقه از جمله استخدام نیروی مزدور جنگنده بوده است.
به لحاظ سازماندهی و فرماندهی کردن هم باید گفت که چنین تشکلی این قدرت را دارد و تجربه سالیان کار تشکیلاتی آنها هم نشان می دهد که می توانند چنین نیرویی را به راه انداخته و سازماندهی کنند.
به لحاظ آموزش نظامی و تجهیزات و سلاح هم دولت امریکا و کشور های حوزه خلیج فارس می توانند آنها را تأمین کنند.
قسمت دوم :
واقعیت این است که افراد تشکیلات فرقه رجوی الآن اکثراً دارای بیش از شصت سال سن هستند و رهبران بالا و فرماندهان اصلی و قدیمی شان بین هفتاد تا هشتاد و پنج سال دارند که کار خودشان و تعدادی دیگر از نیروهایشان تأمین مایجتاج غذایی و پزشکی آنها می باشد. یعنی حتی نیروهای موجودشان در آلبانی هم توان جنگیدن ندارند . تنها مصرف آنها این است که می توانند از پشت کامپیوتر یا تلفن فرماندهی یا سازماندهی کنند و خط و خطوط به نیروهای مزدور اگر وجود داشته باشند بدهند.
برای تشکیل چنین تیپ یا ارتشی هم نیاز به پادگانی یا مکان بزرگی است. در همسایگی ایران هیچ کشوری دنبال درد سر نیست تا بخواهد برای خودش مشکلاتی با ایران درست کنند. تجربه اقلیم کردستان در این سالیان خیلی واضح و روشن است.
تنها قدرت سازماندهی کافی نیست بلکه می بایست فرماندهی در صحنه هم وجود داشته باشد که به خاطر سن بالای این افراد، آنها قادر به این کار نیستند و نخواهند بود.
کمکهای نظامی آمریکا یا اسرائیل و مشخصا اسرائیل هم از جمله استخدام نیروی مزدور امکان در صد خیلی پایین دارد و گفتگوهای مریم رجوی با سفیر اسرائیل هم صد در صد شکست خورده و با عدم موافقت سران اسرائیل مواجه شده است. زیرا اگر نتیجه می داد الآن با توجه به سرعت روزمره تحولات آثاری از آن مشاهده می شد. گذشته از این هرگز آمریکا و اسرائیل به اعتراف و تأکید رهبران آنها قصد تغییر رژیم در ایران را ندارند زیرا تجربه شکست آمریکا در عراق و افغانستان را دارند و هرگز هم نمی خواهند آرایش و وضعیت کنونی منطقه و منافع کلانی که از آن به جیب می زنند تغییر کند. حتی یک کشور اتحادیه اروپا هم با همه انتقادها و اعتراضاتشان به رژیم ایران در رابطه با سرکوب معترضین داخل کشور حاضر نشده اند رابطه دیپلماتیک و اقتصادی و تجاری شان با ایران را به طور کامل قطع کنند و تمام تحریمهایی هم که علیه فرماندهان سپاه و بسیج و گشت ارشاد و شورای نگهبان و…. هم که اعلام می کنند تنها برای فریب افکار عمومی جامعه های خودشان است و واقعی و عملی نیستند زیرا هیچ فرمانده سپاه یا بسیج یا آخوند عضو شورای نگهبان یا گشت ارشاد برای خیابانهای اروپا له له نمی زند و نمی خواهد در اروپا ییلاق و قشلاق کند و مطلقا آنها هیچ پولی هم در بانکهای اروپا نمی گذارند که مصادره بشود و هر کاری هم می کنند به دستور رهبران و مسئولان بالا دست خودشان انجام می دهند و نه کار خودبخودی و خودسرانه که مستلزم مجازات یا تحریم یک فرد مشخص یا فرمانده پایین دست بشود؛ در حالیکه بالادستها و سران آنها از جمله رئیس جمهورشان نه تنها اسمشان در لیستهای تحریم نیست بلکه مورد استقبال و دیدار و گفتگوی رهبران اروپا در خاک این کشورها و یا در سازمان ملل در آمریکا حتی بعد از کشته شدن مهسا امینی قرار می گیرند.
گذاشتن مراسم و نامگذاری خیابان و میدان و مو قیچی کردن هم مطلقا از جیب سیاسی و مالی و دیپلماتیک و معاملات تجاری رژیم ایران چیزی کم نمی کند و رژیم ایران اهمیتی به این کارها نمی دهد و اعتراضی هم می بینیم که نمی کند چون می داند تأثیری واقعی و عملی روی آن ندارد.
نتیجه:
درست است که فرقه رجوی حمایت مالی و سیاسی خارجی دارد و خودش هم دارای قدرت مالی بالا می باشد که بتواند چنین نیروی مزدوری را استخدام کند و قدرت سازماندهی و تشکیلات دادن را هم دارد. ولی واقعیت این است که فرمانده صحنه ندارند که بتواند چند هزار نفر را سازماندهی و فرماندهی کند. پس از این بابت تهدیدی و خطری برای ایران ندارند.
در ضمن نباید فراموش کرد که تا اواسط سال 1361 بیش از نصف کردستان در دست نیروهای پیشمرگ و جنگجویان طیف های مختلف بود اما نتوانستند کاری کنند. مهم تر از آن دشمن خارجی یعنی صدام حسین بود که با هشت سال جنگ نتوانست مطامعی را که در خاک ایران داشت محقق سازد و سرانجام نیز ناچار به ترک خاک ایران شد.
وبلاگ عیاران