محمد جعفر پسر عزیزم سلام.
من همیشه برایت دعا می کنم که هر چه زودتر خودت را از زندانی که در آن هستی، نجات دهی. چندین سال است که ما را بی خبر گذاشتی و رفتی. وقتی به عکس هایت نگاه می کنم اشکم سرازیر می شود و با خودم می گویم خداوند لعنت کند کسانی که محمد جعفرم را ربودند. نمی دانم در کمپی که زندگی می کنی سالم هستی یا خیر! ای کاش شماره تماسی از شما داشتم. متاسفانه راهم بسته است و اگر راهی برای من باز می شد، مطمئن باش سری به شما می زدم. محمد جعفر ماندن در کمپ را تمام کن و بیشتر از این خودت را اسیر کمپ مجاهدین نکن. خودت را نجات بده، ما همه منتظرت هستیم. نگران هیچی نباش ما طوری زندگی ات را می سازیم که گذشته خودت در کمپ را فراموش کنی. من مادرت هستم به حرف مادرت گوش کن .
مادرت صدیقه نجفی