بدون شک خلق و خو و وضعیت روحی و اخلاقی رهبری یک جریان در شکلدادن و مسیر و تغییر مسیر آن جریان بسیار مهم است، امری که معمولاً در بررسی و تحلیل کمتر به آن میپردازند و بیشتر اوضاع اجتماعی، شرایط سیاسی و شرایط بینالمللی زمان در نظر گرفته میشود. شخصی مثل مسعود رجوی بدون شک بعد از تغییر ایدئولوژی خونبار سازمان مجاهدین خلق بیشترین نقش را در تبدیل سازمان به فرقه و همچنین چرخشهای تاریخی این گروه داشته و دارد.
کمبود شخصیتی مسعود رجوی و دلیل همه تناقضات فکری و تصمیمگیری را در سه هدف میتوان خلاصه کرد:
کسب مشروعیت
تثبیت جایگاه
کسب قدرت
قبل از اینکه برشهایی از برخی از تغییرات گاه استراتژیک و گاه ایدئولوژیک را از نظر بگذرانیم بد نیست به مهمترین تغییر دوران حیات فرقه مسعود رجوی اشاره کرده و خاطرات خود را بازگو کنم.
سرفصل 11 سپتامبر
اکثر اعضا برای نشستهای موسوم به دیگ و طعمه که در راستای فرقهسازی کامل و کنترل ذهن اعضا بود، در قرارگاه باقرزاده حضور داشتند، هیچکدام از ما به اخباری جز خبر ضبط شده تلویزیونی خود فرقه دسترسی نداشتیم، حتی اخبار سیمای آزادی فرقه هم گاه برای اعضا با حذف مواردی پخش میشد و در مواردی هر چند کم برای اعضا یک بخش خبری جداگانه در ستاد تبلیغات ضبط میشد که در همان دکور و با اسم بخش خبری اصلی به خورد آنها داده شود. در این مورد اما با صدا زدن همه به سالنهای غذاخوری که تلویزیون داشتند خبر حمله به برجهای دوقلو از سیانان پخش شد، بارها و بارها همراه با موزیک شاد که حتی در پخش موزیک شاد ترکی همه شاهد بودند که مهدی ابریشمچی شروع به رقص لزگی کرد و دست بچهها را گرفت تا برقصند. شادی مهدی ابریشمچی به حدی بود که طنز تلخی بین بچهها دهانبهدهان میشد که این اگر زنش را به مسعود نداده بود الان میدادش به بن لادن اینقدر خوشحاله از این کار. همین برنامه فردای همان روز با اعلام نشست عمومی مسعود رجوی و با حضور او برگزار شد، پخش چندباره انفجار برجهای دوقلو و شادی و پخش میوه و شیرینی که این جشن با حضور و شادی مسعود رجوی به کمال رسید. نکات مهم نشست مسعود رجوی را در شش مورد میتوان خلاصه کرد که به شرح زیر است:
اشاره به سوره قرآن أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ ۗ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِكَ ۚ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا در تأیید لزوم این کار
اشاره به اینکه این تازه ناز شست اسلام ارتجاعی است وای به روزی که اسلام انقلابی ما اقدام کند.
انتقاد از مهدی سامع عضو شورا و مسئول سازمان چریکهای فدایی خلق که این اقدام را محکوم کرده بود، با گفتن این جمله که نگاه کن متحد شورایی ما را بعد از اینهمه کمک ما که بهش هویت دادیم حالا محکوم کرده، بهش بگید جایی که نمیدونه لااقل سکوت کنه.
تلاش برای ترغیب به عملیات انتحاری بین اعضا و ارزشگذاری ویژه روی این نوع عملیات
بالابردن سطح مبارزه سازمان از مبارزه با جمهوری اسلامی به یک مبارزه جهانی
ربط دادن همه اقدامات سازمان از جمله نشستهای ایدئولوژیک و فرقهسازی و کنترل ذهن به این هدف و داشتن نیروهایی که توان تغییر جهان را داشته باشند.
این عقده مهم جلوه کردن در مسعود رجوی او را عملاً اجرا به تقلیدهای کودکانهای از آدمهای بهزعم خودش مهم زندگیاش کشانده بود، درست مثل بچهای که لباس سوپرمن میپوشد او هم سعی میکرد مثل مائو لباس بپوشد مثل کاسترو سیگار بکشد مثل صدام کلت ببندد مثل لوتر کینگ سخنرانی کند و مثل لنین طرح بدهد، بعد از واقعه یازده سپتامبر او تصمیم گرفت مثل بن لادن کوههای تورا بورا را در اشرف بازسازی کرده واقدام به سنگر سازی و مقابله با امپریالیست کند.
البته تمام این شکلکهای ضد امپریالیستی با حضور ارتش آمریکا در عراق و تسلیمشدن سازمان مجاهدین میتوانست برای آنها دردسرساز شود، به دستور مسعود رجوی ازبینبردن و آتشزدن همه مدارک ارتباط با صدام و… اعم از نوشته و فیلم و اشیا خاص در دستور کار قرار گرفت، دو موضوع و دو فیلم در این پاککردن سابقه برای مسعود رجوی مهم بود و برایش دستور خاص صادر کرده بود.
از بینبردن فیلمهای جشن بعد از یازدهم سپتامبر چه جشن عمومی و چه جشنهای قرارگاهی قبل و بعد از نشست عمومی
ازبینبردن فیلم نشستی که به نشست امام زمان موسوم شده بود، نشستی که مسعود رجوی جلوی تعداد کمی از اعضای ردهبالا ایستاد و با این جملات ادعا کرد که امام زمان است. او گفت چرا از اینکه بگویید سرباز امام زمان هستید و او رهبری شما را برعهده دارد میترسید؟ چرا وقتی حاضر است و زنده نامش را نمیبرید؟ شما لباس او را پوشیدهاید، نانش را میخورید، مقابلش ایستادهاید (خودش را جلوی سن رساند و قد صاف کرد) پس با افتخار نامش را هم به زبان بیاورید.
البته آمریکاییها از این هر دو فیلم آگاه شدند و هر دو فیلم بهاضافه تعداد کثیری فیلم دیگر هم به دستشان رسید. در گفتگو با اسمیت مسئول آمریکایی مستقر در کمپ اشرف که بهخوبی فارسی میدانست و دوران پهلوی در تبریز اقامت داشت و حتی ترکی هم بلد بود پرسیدم با این سوابق چرا بازهم از این جماعت حمایت میکنید؟ بهراحتی و با منطق سادهای گفت اگر یک ماشین کنترلی توی خانه تمام وسایل تو را بشکند و خرابکاری و کثیف کاری کند چهکار میکنی؟ ماشین را از بین میبری یا کنترلش را دست خودت میگیری؟ وقتی کنترلش را دست خودت بگیری میتوانی هزار استفاده از آن وسیله بکنی وسیلهای که برایش هزینه شده و میتواند کارایی داشته باشد. بله آمریکا بهجای از بینبردن، کنترل این فرقه را به دست گرفت، همچنین مسعود رجوی را.
گرچه محمد حیاتی از طرف فرقه وظیفه دارد که با سلسله برنامه های راهی که آمدیم بر این چرخش مداری های مفتضح ماله کشی کرده وآن را با توجه به شرایط زمانه توجیه کند ودر برنامه شماره هفتاد و هفت آن به موضوع یازده سپتامبر نیز پرداخته و همچنین مسئولین دیگر سازمان نیز وظیفه انهدام اسناد تاریخی را برعهده دارند اما این افتضاح نه پوشاندنی است ونه قابل توجیه.
برخی از تغییر روش و استراتژی و هدف در فرقه مسعود رجوی را به شرح زیر میتوان خلاصه کرد، گرچه هرکدام جای بحث و مطالعه دارد. بهعکس نگاه کنید.
سامان نجاتی