رجوی در زمان پیروزی انقلاب در سال 57 پس از آزادی از زندان مدعی بود که صاحب اصلی پیروزی انقلاب مردم ایران می باشد در حالی که اگر مردم نبودند او به همراه سایر دوستانش در زندان شاه باقی می ماندند. رجوی چیزی از انقلاب و مبارزه نمی دانست و بعلت جوان بودن فکر می کرد می تواند مانند رهبران انقلاب کشورهای آمریکای لاتین قدرت را بدست بگیرد . او در زندان برای در امان ماندن از مرگ به همکاری با ساواک تن داد و بعد از آزاد شدن شروع به توطئه علیه انقلاب کرد ولی هر چقدر زمان می گذشت ماهیت واقعی رجوی برای همه روشن تر می شد. با شروع جنگ عراق علیه ایران او با دشمن مردم ایران همکاری نزدیک داشت و حتی اربابش صدام در نشست های مخفیانه خود اظهار داشته بود که ارتش رجوی جز یکی از ارتش هایش محسوب می شود .
تصمیم رجوی برای همکاری همه جانبه با دشمن مردم ایران را نمی توان تصمیمی دانست که تنها توسط شخص رجوی گرفته شد، چرا که هیچ گاه شخصیت مستقل مبارزاتی نبوده است و همیشه مزدوری جزیی انکار ناپذیر از سازمانش بوده است. آنها سازمانی بودند که دارای تشکیلات بوده و با وجود مسلح بودن می توانستند در جهت خواسته های غرب مورد استفاده قرار گیرند. رجوی خیلی زود ماهیت خود را در جریان کردستان نشان داد و عملاٌ سمت نیروهای تجزیه طلب را گرفت و نیروهایش را به کردستان فرستاد تا در این جنگ علیه انقلاب مردمی سلاح گرفته و به کشتار نیروهای ایرانی بپردازد.
بعد از شروع جنگ مسلحانه توسط رجوی او که دچار توهم شده بود، خود و سازمانش را تنها آلترناتیو برای سرنگونی معرفی نمود و در این مسیر دست به هر جنایتی زد تا به غرب نشان دهد که می تواند نیرویی موثر برای خواسته های آنان در جهت سرنگونی انقلاب نوپای مردم ایران باشد .
رجوی با خوش خدمتی نزد اربابش صدام در رویای رسیدن به قدرت بود. همه افراد و گروهها به او انتقاد می کردند که رفتن به عراق به مثابه خودزنی و سوختن است اما او به دستور اربابانش راهش را انتخاب کرده بود. رجوی پس از سرنگونی صدام باز هم با وقاحت تمام مدعی پیروزی شد و حتی وقتی از عراق اخراج و به کشور آلبانی منتقل شدند هنوز هم با دریدگی خاص خود مدعی پیروزی بود و مدعی تنها آلترناتیو و همچنان از آلبانی که فرسنگها از مرزهای ایران دور است شعار سرنگونی می دهد.
آیا گروه رجوی با عملکردهایی که طی این سالیان داشته و ترور و جنایت هایی که در حق مردم عادی جامعه انجام داده، می تواند نزد مردم ایران جایگاهی داشته باشد؟! مطمئنا جواب منفی است.
اما رجوی و دار و دسته کثیف او بسیار وقیح تر از این حرفها هستند. اکنون به طور کامل سر در آخور غرب و اسرائیل کرده و از دلارهای عربی استفاده می کنند و مدعی آلترناتیو بودن هستند و این در حالی است که اخیرا در گردهمایی ایرانیان در پاریس به طور کامل از طرف ایرانیان طرد شدند. خانم مریم رجوی وقتی حتی مخالفین خارج کشوری شما را قبول ندارند چطور حرف از مردم ایران می زنید؟!
متاسفانه رجوی ها هنوز بر طبل تو خالی سرنگونی می کوبند و فکر می کنند از این آشفته بازار سهمی به آنان می رسد اما زمان به گذشته بر نمی گردد که رجوی بتواند عده ای را با شعارهای مسخره فریب دهد. اکنون عصر آگاهی است و در این دوران استفاده کردن از شعار بیشتر مصرف داخلی برای نیروهای اسیرشان دارد. باید به رجوی گفت از دیدگاه مردم ایران شما جنایت کارانی هستید که راه بازگشت به داخل کشور برای شما بسته شده است و ایرانیان خارج کشوری هم به ماهیت شما پی بردند. شعاری که رجوی گور به گور شده تولید کرده و اکنون مریم قجر آنرا نشخوار می کند بسیار مسخره است. مریم قجر و دیگر اعضا فرقه همچون عروسکهای خیمه شب بازی هستند که به پایانشان چیزی نمانده است.
هادی شبانی