رجوی ها تا بی نهایت با زن، زندگی و آزادی دشمن هستند – قسمت دوم

آزادی ممنوع، محدودیت و کنترل تا دلتان بخواهد

همانگونه که در قسمت قبل گفتم، می خواهم در این نوشته با بیان آنچه در قرارگاه های فرقه رجوی می گذشت نشان دهم که رجوی ها با تمام وجود دشمن، زن، زندگی و آزادی هستند. به این منظور در اولین بخش به مبحث دشمنی رجوی با آزادی و تبدیل کردن مناسبات و قرارگاه های فرقه به یک زندان برای به بند کشیدن جسم و ذهن اعضا می پردازم. در قسمت قبل محدودیت های ایجاد شده برای تردد اعضا را بیان کردم و در این قسمت به تحت کنترل بودن اعضا به صورت تمام وقت می پردازم.

دوم – 24 ساعته تحت کنترل

یکی دیگر از روشهای سلب آزادی از اعضای فرقه این بود که هیچ عضوی اجازه نداشت در طول 24 ساعت تنها باشد. اگر رفع حاجت و استحمام را مستثنی کنیم، در هیچ لحظه دیگری اعضا نمی توانستند تنها باشند. برای اعمال این کنترل در طول روز هر عضو موظف بود با اعضای یگان خودش باشد و ساعت کاری افراد به صورت جمعی سپری می شد.

وعده های غذایی تنها در سالن غذاخوری سرو می شد و غذا خوردن هم جمعی بود و زمان مشخصی داشت و خارج از آن زمان غذایی سرو نمی گردید. در نتیجه همه هنگام غذا خوردن با هم بودند. ورزش نیز به صورت جمعی اجرا می شد و هنگام ورزش کسی حق نداشت در آسایشگاه باشد. حتی قادر به دویدن نبودند می بایست به دنبال ستون اعضایی که در حال دویدن هستند، به صورت پیاده حرکت کنند تا از جمع جدا نشده و تحت کنترل باشند.

با فرا رسیدن شب که امکان کار در محیط بیرون بدلیل کمبود نور نبود، کارهایی همچون پاک کردن حبوبات یا برنج و . . . به صورت جمعی و در سالن غذاخوری یا آشپزخانه به اجرا در می آمد و به این بهانه اعضا تحت کنترل بودند. بعد از خوردن شام هم برنامه نشست های روزانه به صورت جمعی و یگانی یا لایه ای اجرا می شد.

اعضا حتی در ساعات خواب نیز تحت کنترل بودند چرا که آسایشگاه ها جمعی بود و همه می بایست بعد از ساعت خاموشی در تخت های خودشان باشند و اجازه بیرون رفتن نداشتند. تعداد نفر در هر آسایشگاه بر حسب شرایط هر مقر و اندازه اتاق ها متفاوت بود اما حداقل 12 نفر در یک آسایشگاه بودند و در برخی آسایشگاه ها نیز ده ها نفر مستقر بودند.

نداشتن آزادی آنقدر زیاد بود که حتی در شب و هنگام خواب هم اعضا کنترل می شدند. به این منظور سران فرقه یک موضع نگهبانی به نام “هوشیار شب” تعریف کرده بودند که محل پست او داخل آسایشگاه بود. هوشیار شب غیر از نگهبانانی بود که به صورت دو نفره در نقاط مختلف هر مقر مستقر بودند. کار هوشیار شب در ظاهر این بود که مراقب باشد در آسایشگاه اتفاقی نیافتد اما در واقع وی مسئول کنترل این موضوع بود که در هنگام شب کسی به قصد فرار از آسایشگاه خارج نشود. برای سهولت کار، اسم هر فرد حتما می بایست روی تختش نوشته شده باشد و کسی هم حق نداشت روی تختی به جز تخت خودش بخوابد. همچنین اسامی نگهبانان شب و افرادی که در ماموریت بودند هر شب به هوشیار شب داده می شد. چنانچه در یک آسایشگاه تختی خالی بود، وی نام صاحب تخت را از روی تخت می خواند و سپس لیست خود را چک می کرد تا ببیند آن فرد در این زمان نگهبان است یا خیر؟ و آیا وی در ماموریت است یا خیر؟ اگر نام فردی که تختش خالی بود در لیست نگهبانی و در لیست افرادی که درماموریت هستند وجود نداشت، هوشیار شب بلافاصله به محل سرویس بهداشتی می رفت تا ببیند آن فرد در دستشویی یا حمام است یا نه. اگر آن نفر آنجا نبود، وی اتاق های دیگر را چک می کرد و اگر فرد مورد نظر یافت نمی شد، فرض بر این بود که فرار کرده است و هوشیار شب بلافاصله موضوع را به افسر کشیک اعلام می کرد تا برای دستگیر کردن فرد متواری اقدام شود.

هر چند سطح تشکیلاتی افرادی که برای هوشیار شب گذاشته می شدند بالاتر از عضو بود اما برای اینکه خود هوشیار شب اقدام به فرار نکند، هوشیار نیز توسط افسر کشیک یا معاون افسر کشیک کنترل می شد. در واقع رجوی ها به هیچ کس اعتماد نداشتند و برای ممانعت از فرار کاری می کردند که هر فرد تحت کنترل باشد.

ادامه دارد

صالحی

منبع

یک دیدگاه

  1. بیچاره این منافقان که اززندگی هیچ نفهمیدند.برای اینکه می خواهندبرای مردم ازادی بیاورند خودرابرده ی صدام وعربستان واسرائیل و…کردندودرخوشبینانه ترین حالت زنده ماندندوصدام به اندازه ای که نمیرندچندتکه نان و…به اینهاداد.وفقط ازگرسنگی نمردندوگرنه می توان گفت لیاقت زندگی نداشتند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا