زبان کردی از گویش های اصیل است که دارای ادبیاتی پهناور است، هموطنان کرد ما، اکثریت سنی هستند و برای رسوم و اعیاد مذهبی مانند عید قربان، عید فطر و به خصوص میلاد پیامبر اسلام ارزش بسیاری قائلند، عید مبعث پیامبر اسلام نیز از شکوه خاص و ویژه ای در میان اکراد برخوردار است. اما در سازمان مجاهدین همواره قوم کرد مورد توهین و تحقیر جدی واقع شده است و بچه های کرد در سازمان، همیشه تحت شدیدترین سرکوب ها بوده اند. مهوش سپهری معروف به نسرین از کردهایی بود که همواره کردها را زیر ضرب می برد که باید زبان کردی را در سازمان فراموش کنند!
در سالن نشست های مهوش سپهری (نسرین)، یکی از تاکیدات موکد که با تندترین لحن ها بیان می شد، این موضوع بود که صحبت به زبان های غیر از فارسی ممنوع است. در حالیکه زبان کردی هویت یک کرد است و نسرین به همین دلیل قصد داشت هویت کردی بچه های کرد را نابود کند، بارزترین خصوصیت اخلاقی نسرین فحاشی و هتاکی بود، همه بچه ها وقتی می فهمیدند که نشست نسرین است، خدا خدا می کردند ای کاش این نشست مزخرف و توهین آمیز کنسل شود.
مزدوری و مشاطه گری نسرین، برای مسعود رجوی، از مشمئزکننده ترین نوع پاچه خواری بود که در سازمان مرسوم کرده بود. او که پیر زنی بد دهن و سگ زبان بود، هرگز اجازه نمی داد یک نفر حتی یک جمله به زبان کردی بر زبان بیاورد. حال نسرین یادش افتاده که کرد است و کرد زبان و از جمله کردی در صحبت هایش استفاده می کند.
این همان نسرین است که به دستور او کوروش بچه سنندج را در زندان انفرادی اسکان به جرم نداشته و فقط برای اعتراض به علل وجودی سیم خاردارهای چند لایه رو به داخل در اطراف ما، آنقدر کتک زدند که از هوش رفت و او را پتو پیچ از زندان بردند. کوروش با آن موهای موج دار بلند و زیبایش از شجاع ترین نفرات در پذیرش بود، تا امروز هم که بیش از بیست و پنج سال از آنروزهای تلخ آبان ماه 1376 می گذرد، هنوز کسی از سرنوشت این جوان سنندجی برومند، اطلاع موثقی ندارد.
رهبران فرقه رجوی، که الان بوی کباب (داغ کردن خر) به مشامشان رسیده است، همان ها هستند که در سرکوب قومیت ها در عراق و اشرف و با پشتوانه صدام حسین، سر از پا نمی شناختند و همین کردها را که امروز از حقوق حقه آنان سخن می راند، آدم حساب نمی کرد و سئوال هایشان را با شکنجه و زندان انفرادی پاسخ می داد. اگر امثال همین نسرین ها از حقوق کردها در سازمان دفاع می کردند، شاید تا به امروز اتفاق دیگری برای سازمان مجاهدین خلق افتاده بود و این همه دشمن و معاند و منتقد نداشت. خیانتی که امثال نسرین در حق مردم ایران و در سازمان روا داشتند، از سیاه ترین برگ های تاریخ این فرقه در عراق است. مردم ایران و کردها هرگز پشیزی برای این سازمان و امثال نسرین ها قائل نخواهند بود. مردم کردستان امثال نسرین ها را ” جاش ” می نامند، جاش به معنی اصلی قاطر است که در فرهنگ کرد نوعی توهین است و به معانی دست نشانده بودن و خائن استفاده می شود.
در خاتمه باید به این خانم مهوش سپهری گوش زد کرد که به قول خودت “همشهری بازی” ممنوع است و اگر خفه بشوی ، دلاور کردان ما خودشان بهترین تصمیمات را برای سرنوشت خود می گیرند، امثال نسرین جاش هستند و همان بهتر که از وطن ما و کردستان به دور باشند و در عذاب وجدان ابدی باشند و از همین عذاب وجدان نیز بمیرند . . .
فرید