بعد از رهایی حمید محمد آتابای از چنگال فرقه ضد انسانی رجوی، خانواده های بسیاری که فرزندان آنها به روشهای مختلف گرفتار این گروه تروریستی شده اند و سالیان زیادی نتوانسته اند از فرزندان خود کوچکترین اخباری مبنی بر سلامتی آنها کسب نمایند، برای برقراری ارتباط تصویری و گرفتن خبر از وابستگانشان در فرقه ضد انسانی رجوی اشتیاق زیادی برای ارتباط با حمید محمد داشتند. از جمله این افراد برادر حاج سید سعیدفر است که چندین بار طی تماس تلفنی این ارتباط را درخواست داشت.
حاج سخید سعیدفر برادر حاج سید از خانواده هایی می باشد که چندین مرتبه برای دیدار با برادرش به کشور عراق سفر کرد ولی چون سران ضد انسانی مجاهدین خلق، خانواده را خط سرخ خود می دانست و خانواده را به عناصر فرتوت خود بعنوان کانون فساد معرفی کرده بودند، لذا به آقای سعیدفر اجازه یک ملاقات ساده داده نشد و آنها را مزدور و خائن معرفی کردند.
متاسفانه پدر و مادر حاج سید سالها پیش در چشم انتظاری فوت کردند و اکنون خواسته این برادر تنها یک دیدار انسانی است و به همین خاطر از طرق مختلف بدنبال تحقق خواسته انسانی خود می باشد که متاسفانه تاکنون نتوانسته از هیچ ارگان بین المللی جوابی دریافت نماید و حال که حمیدمحمد آتابای از سازمان مجاهدین خلق رهایی یافته است، از طریق حمید محمد از وضعیت جسمی و روحی برادرش حاج سید از طریق ارتباط تصویری اطلاع یافت.
حاج سخید که انسان بسیار پاک و متدینی است در ارتباط با حمیدمحمد آتابای، بلافاصله بعد از احوالپرسی و تبریک گفتن به ایشان از وضعیت برادر خودش حاج سید سئوال نمود که حمیدمحمد جواب داد: حاج سید از دوستانم بود و او را از نزدیک میشناختم و او آدم بسیار خوبی بود و حتی او را با نام حاجیم (حاجی من) صدا میکردم و اتفاقا چند روز قبل از اینکه از فرقه ضد انسانی مجاهدین خلق جدا شوم او را دیدم و از نظر جسمی مشکل خاصی نداشت و در آشپزخانه مشغول به کار بود.
آقای سعیدفر هر لحظه ای که ارتباط قطع میشد و در ارتباط مجدد وقفه ای بوجود می آمد، اشک های خود را بلافاصله پاک میکرد تا مبادا حمیدمحمد متوجه شود؛ اشک هایی در فراق برادر، اشک هایی به یاد پدر و مادری که نتوانسته بودند فرزندشان را ببینند و چشم انتظار از این دنیا بدرود گفته بودند، اشک هایی از سر شوق که توانسته بود با حمیدمحمد ارتباط برقرار کرده و از وضعیت جسمی برادرش حاج سید اخباری را کسب کند.
حاج سخید که برای مدتی غرق در احساسات شده بود، بعد از شنیدن صحبتهای حمیدمحمد اتابای در مورد برادرش حاج سید، برای چندمین بار برای مجامع بین المللی نامه نگاری کرد و از آنها تنها یک درخواست کوتاه و انسانی داشت و آن ملاقات با برادرش با حضور مسئولین بین المللی و یا شنیدن صدای برادرش بعد از 36 سال اسارت ذهنی در فرقه مجاهدین خلق بود.
براستی آیا درخواست انسانی یک خانواده مبنی بر ملاقات با اعضای سازمان مجاهدین خلق و یا حداقل شنیدن صدای او بعد از 36 سال دوری از آنها درخواست غیر اخلاقی و یا غیر انسانی است که سران مجاهدین خلق به آنها چنین اجازه ای نمیدهند؟
محمد آتابای