باند رجوی تروریزم را که همواره مورد نکوهش و نفرت همگانی است، امری پسندیده تلقی کرده و نام آنرا مقاومت نامیده است. این فرقه تکفیری و وطن فروش معتقد است که این کار ضدبشری چهل و اندی ساله اش برای او مشروعیت داخلی بوجود آورده که ادعای بیشرمانه ای بیش نیست و ما که در داخل کشور و بین مردم زندگی میکنیم، خبری از این مشروعیت نشنیده و در عوض تا بخواهی غیض و نفرتی است که از طرف قاطبه اهالی ایران بر علیه این جریان سوپر ارتجاعی مشاهده میکنیم.
میگویند که کارشان علاوه بر استقبال داخلی، با اقبال جهانی هم مواجه بوده است.
البته درصورتی که بپذیریم که جهان همان است که نظام سلطه گر آمریکائی آنرا میخواهد و برسمیت اش میشناسد، میشود تاحدودی این ادعای باند رجوی را پذیرفت. اما مسئله بر سر آنست که اینک جهان همان نیست که هیئت حاکمه آمریکا آنرا قبول داشته و اینهمه تلاش و توطئه برای بر پا کردن مجدد آن ندارد!
چرا که جهان موردنظر و مطلوب این سلطه گر اعظم که همان جهان سلطه و تابعیت است، مدتی است که ترک های عظیم برداشته و در زمان خود که قاعدتا و به حکم تاریخ طولانی نخواهد بود، بین قدرت های جهانی نوظهور و قدرت های منطقه ای – که برابر اظهار نظر کارشناسان واقعگرا ایران هم جزو این قدرت های منطقه ای خواهد بود- تقسیم خواهد شد و تفاوت دراین است که با توجه به توازن قوایی که بوجود خواهد آمد، بساط سلطه گری به این صورتی که حدود 60 سالی تداوم شومی داشته، موجودیت خود را ازدست داده و بدون توجه به خواست و آمال این یا آن کشور، برچیده خواهد شد.
مجاهدین استحاله یافته به دیگر شاخه های اپوزیسیونی که مانند خودشان از عدم مشروعیت رنج میبرند، انتقاد وارد کرده اند که چرا این اپوزیسیون، از جهان – جهانی که دیگر جهان دلخواه مجاهدین نیست- میخواهند که با تمامی آنها مذاکره کنند و گفتگو و تفاهم بر سر سرنوشت ایران را فقط با مجاهدین که به ادعای همین گروه (مجاهدین) تنها جریان با صلاحیت است، انجام ندهند.
این انتقاد مجاهدین به سایر گروه های بی رمق اپوزیسیون، دراصل پیامی به سلطه گر اصلی جهانی است با این مفهوم که اگر احتیاج به مزدور و وطن فروش دارید، گزینه بهتر از مجاهدین در اختیارتان نیست!
بعبارت ساده تر، نظر مجاهدین است که جهان سلطه گر، صرفا و صرفا باید با مجاهدین گفتگو کنند!
تو گویی که مردم ایران دنیا را بمنزله یک دهکده جهانی میبینند و قبول میکنند که کدخدای آن رژیم آمریکاست و اگر خواسته شود که تغییری در ساختار قدرت ایران- بمنزله کوچه کوچکی از این دهکده جهانی- انجام گیرد باید که با مجاهدین خلق مذاکره شود!
حال آنکه افسانه دهکده جهانی به پایان رسیده و فکر غالب در سراسر جهان این است که ملت ها صاحب سرنوشت خود بوده و کسی نباید در امور داخلی آنها دخالت کند و بگذارد که مردم هر کشور خود تصمیم بگیرند که روابط خود را با لحاظ منافع ملی خود با دیگر کشورها تنظیم کنند و کشور خاصی آقای بالا سرشان نباشد.
مجاهدین متوهم هنوز این حقیقت بزرگ را درک نکرده و کماکان در دنیای سال های پیشین- سلطه تمام عیار آمریکا بر تمام جهان- زندگی میکنند، منافع کثیف خود را در ادامه آن نظم ظالمانه دیده و ابدا مایل به دیدن تغییراتی که در پی پایه ریزی جدید مبتنی بر نفی حاکمیت بلا منازع آمریکا بر مقدرات مردم سراسر گیتی است ، نمیباشند.
مشکل بزرگ باند رجوی ، تلاش بی حاصل آنها در جهت گذاشتن اراده خود بجای واقعیات سرسخت زمینی است که امری محال بنظر میرسد و ما شکست این تلاش های مذبوحانه این خبیث ترین پدیده تاریخ معاصر ایران را ، شاهد خواهیم بود.
رضا اکبری نسب