در مقالهای که در هفته گذشته در نشریه نشنال ژورنال منتشر شد، مجاهدین خلق مسمومکننده فضای فعالیتهای گروههای ایرانی معرفی شدند. نویسنده مقاله، کریستینا مازا گروههای مرتبط با مجاهدین خلق را که در کنگره آمریکا فعال هستند مورد بررسی قرار میدهد و بنابر شواهدی که میآورد، فعالیتهای سازمان یافته این گروه با سوابق تروریستی مسائل را برای گروههای تبعیدی ایرانی بسیار پیچیده کرده است.
نویسنده مطلب، گزارش خود را از گردهمایی کوچک هواداران مجاهدین خلق در نزدیکی یکی از ساختمانهای کنگره آغاز میکند. بنابر توصیف او، شمار ایرانیان حاضر در این تظاهرات اعتراضی اگرچه زیاد نیست اما روز بعد چندین سناتور سرشناس از هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه همچون باب منندز و لیندسی گراهام این جمعیت را در یکی از اتاقهای ساختمان پذیرا میشوند و همه برای این گروه کوچک سخنرانی میکنند. چیزی که برای کمتر گروه مخالف ایرانی تا کنون امکان پذیر بوده است.
کریستیا مازا توضیح میدهد که برگزارکننده این رویداد، تشکیلاتی است موسوم به “سازمان جوامع ایرانی امریکایی” (OIAC) که وابسته به “گروه تبعیدی ایرانی مبهمی با گذشته پرآشوب” است. به نوشته او، این گروه که سازمان مجاهدین خلق ایران نام دارد، سازمانی است که پیش تر در فهرست گروههای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا بوده است.
نویسنده مقاله نشنال ژورنال بر اساس نظر کارشناسان میداند که گروههای مخالف ایرانی شامل طرفداران رضا پهلوی، شورای ملی ایرانی آمریکا (نایاک NIAC) گروههای کوچکتر حقوق بشری و گروههای وابسته به مجاهدین خلق میشوند. با این وجود، بر اساس پژوهشهای او در میان فعالیتهای همه این گروهها در کنگره گروههای وابسته به مجاهدین خلق بیشترین توجه را دریافت میکنند.
در نظر داشته باشید که بیشتر این گروههای وابسته به مجاهدین بدون ذکر نام مجاهدین خلق یا شورای ملی مقاومت در وهله اول با نامهای پوششی به اعضای کنگره نزدیک میشوند. نویسنده مقاله در ادامه علت این رویکرد پوششی را چنین شرح میدهد:
“در زمان انقلاب ایران، اعضای مجاهدین خلق گرایشات مارکسیست-لنینی داشتند و متهم به قتل پرسنل آمریکایی هستند. بسیاری از مراجع این گروه را فرقه تلقی میکنند. همچنین این گروه متهم به نقض حقوق بشر است. رهبر مادام العمر مجاهدین خلق، مسعود رجوی از سال 2003 از انظار عمومی ناپدید شده است. مشخص نیست که رجوی زنده یا مرده است. اکنون همسرش مریم رجوی سازمان و مقرش، کمپ اشرف 3، در آلبانی را مدیریت می کند. بنا به گزارش ها، اعضای مجاهدین خلق مجبورند به رجویها متعهد بمانند. در جلسه 8 دسامبر مریم رجوی از طریق ویدئو کنفرانس برای سناتورها سخنرانی کرد.”
کریستینا مازا سپس از سینا طوسی، از اعضای ارشد مرکز سیاست بین الملل واشنگتن نقل قول میکند. طوسی معتقد است که توصیف فرقه کاملا مناسب مجاهدین خلق است او در ادامه به مازا میگوید: “سازمانی است که بسیار مورد تنفر ایرانیان است. عمده گروههای مخالف ایرانی که در این جنبش اعتراضی فعالیت داشتند به طور بنیادین مجاهدین خلق را محکوم میکنند و از آن فاصله میگیرند.” طوسی مجاهدین خلق را گروهی تمامیت خواه، مستبد و غیردمکراتیک میخواند که به هیچ عنوان جایگزین مناسبی برای حکومت ایران نیست.
در مقابل، مجید صادق پور از عوامل مجاهدین خلق در ایمیلی به نشنال ژورنال به عنوان نماینده OIAC این سازمان را “مستقل، غیر حزبی و کاملا داوطلبانه” معرفی میکند که به دنبال ” یک جمهوری ایرانی دمکراتیک، سکولار و غیر هستهای” است. او علیرغم اینکه ادعای استقلال و غیر حزبی بودن دارد در ادامه اعلام میکند که OIAC از طرح ده مادهای مریم رجوی برای آینده ایران و شورای ملی مقاومت حمایت میکند.
کریستینا مازا بار دیگر به گذشته متناقض مجاهدین خلق گریز میزند که در هنگامه انقلاب 57 ، از اسلامگرایان حمایت کرد تا حکومت شاه سرنگون شد و بعد خیلی زود با حکومت اسلامی هم درافتاد و در ادامه در جنگ ایران و عراق در طرف صدام حسین با هموطنان خود جنگید و همین موجب انزجار افکار عمومی ایران از این گروه شد.
این روزنامه نگار آمریکایی شرح میدهد که پس از خروج مجاهدین خلق از لیست تروریستی در سال 2012، این تشکیلات به سرعت شبکه گستردهای از حامیان را در میان سیاستمداران آمریکایی شکل داد که در بین آنها نام هایی چون معاون سابق ریاست جمهوری مایک پنس، شهردار سابق نیویورک رودی جیولیانی و وزیر امور خارجه سابق مایک پمپئو، سناتور سابق جو لیبرمن و مشاور امنیت ملی سابق جان بولتون به چشم میخورند. نویسنده به دفتر ثبت شده شورای ملی مقاومت در خیابان پنسیلوانیا در واشنگتن و سخنرانی پمپئو در 17 دسامبر در رویداد دیگری که OIAC ترتیب داده بود، اشاره میکند.
مازا متوجه است که برگزاری چنین رویدادهایی نیازمند منابع مالی عظیمی است به ویژه آن که به نوشته او دهها هزار دلار دستمزد سخنرانی هر سیاستمدار آمریکایی در این رویدادهاست و این گروه “به افراد نیز پول میدهد تا به عنوان مخاطب در رویدادها و همایشها حضور یابند و صندلی ها را پر کنند”. درباره منابع مالی مجاهدین خلق کریستیا مازا چنین مینویسد: “هیچ کس نمیداند که دقیقا این پولها از کجا میآیند. کارشناسان میگویند که این گروه از حکومت صدام حسین کمک مالی دریافت میکرد. برخی ادعا میکنند که از عربستان سعودی، اسرائیل یا قدرتهای دیگری که با ایران مخالف هستند پول میگیرد اما هیچ شواهد دقیقی برای اثبات این روابط وجود ندارد.”
نویسنده به نقل از تحلیلگری که تز دکترایش درباره مجاهدین خلق است اما بدلیل احتمال حمله از سوی مجاهدین خلق نمیخواهد نامش فاش شود، مینویسد که فعالیتهای مجاهدین خلق عملیاتهای کوچکی نیستند، “هزینه یکی از همایشهایی که برگزار میکنند احتمالا برابر با کل بودجه سالانه بقیه گروههای مخالف است.”
این تحلیلگر در ادامه میگوید: “مجاهدین میگویند که منابعشان مبتنی بر کمکهای مردمی و مقبولیت مردمی آنهاست و میتوانند از این طریق و چیزهایی این چنینی پول جمع آوری کنند. آن ها دهه هاست که بازیهای لابیگری و کنگرهای راه میاندازند. بسیار سازمان یافته، ثروتمند با منابع ملی قدرتمند هستند. این سازمان بسیار خوب دستمزد میدهد.”
در انتها پس از شرحی کوتاه از وضعیت گروههای ایرانی مخالف در آمریکا، نویسنده نشنال ژورنال از شمار زیاد افرادی مینویسد که با دفتر نشریه تماس گرفتند و نخواستند به دلیل احتمال تهدید به مرگ و آزار و اذیت نامشان فاش شود. این افراد متفق القول از فضای سمی حاکم بر جوامع ایرانیان خارج از کشور گفتند.
او نهایتا مقاله را سخنانی از سینا طوسی به پایان میبرد که معتقد است ” از آنجایی که مجاهدین خلق بسیار سازمان یافته ، اعضای آن بسیار ایدئولوژیک و سازمانی بسیار ثروتمند است، مانند گروههای کوچک با منافع خاص عمل میکنند. این گروههای کوچک با منافع خاص نفوذ گستردهای در واشنگتن دارند. آدمهایشان را به دفاتر کنگره میآورند. عملیات پیچیدهای که تبحر زیادی میطلبد. “